در حمایت از بیانیه » راه حل پنچ ماده ای ما زنان برای برون رفت از «بحران» «
متن بیانیه:
آقایان موسوی و کروبی هر کدام در طی روزهای اخیر بیانیه های منتشر کردند که راه حلهای خود را در ۵ ماده برای برون رفت از «بحران» بیان کردند. این راه حل ها با استقبال پنج «روشنفکر دینی» در خارج از کشور روبه رو شد: آقایان گنجی، سروش، کدیور، مهاجرانی و بازرگان که به قول خودشان «اتاق فکر» و یا «دولت در تبعید» را پایه ریزی کرده اند. در این بین آنچه کمتر مطرح است، موضع گیری کسانی است که نه خواهان تغییر رییس جمهور و جا به جایی این فرد و آن فرد یا محدود شدن «اختیارات رهبری» هستند بلکه از تغییراتی زیربنایی و ساختاری سخن می گویند. یکی از این گروه های اجتماعی، ما زنان هستیم که خواسته هایمان و حضورمان همانگونه که انتظار می رفت در هیچیک از این بیانیه ها ملاحظه نشده است. انتظار دیگری هم نبود زیرا در هیچیک از بیانیه ها و اعلام مواضع آقایان، از فردای انتخابات به این سو، یعنی از زمانی که مساله جذب آرا منتفی شده بود، به خواسته های زنان توجهی نشده است. ما بر این باوریم که مسائل زنان، بخش عمده ای از «بحران» جاری است و بدون دیدن و ارائه راهکار برای حل آن، هیچ راه حلی پاسخگو نخواهد بود. پس لازم است که کوتاه و مختصر و برای حل مسائل زنان، ما نیز بیانیه خود را آن هم در ۵ ماده به اطلاع عموم برسانیم. ما ضمن تاکید بر خواسته های عمومی «آزادی اندیشه، بیان، تشکل و اجتماعات»، » لغو مجازات اعدام و شکنجه» و » آزادی بی قید و شرط و فوری کلیه زندانیان سیاسی «، مهمترین خواسته هایمان را به طور خلاصه و بدون ترتیب اولویت ها به شرح زیر اعلام می کنیم:
1. لغو کلیه قوانین تبعیض آمیز و ضد زن موجود از جمله: قوانین مربوط به ازدواج، طلاق، چند همسری، حضانت، ارث، شهادت و…
2. به رسمیت شناخته شدن حق زن بر بدن و ذهن خویش؛ شامل لغو حجاب اجباری و برقراری آزادی پوشش، آزادی انتخاب همسر و آزادی انتخاب گرایش جنسی
3. رفع خشونت علیه زنان در کلیه عرصه های خصوصی و اجتماعی و جرم شناختن آزار جنسی دختران، قتل و خشونت «ناموسی»
4. جدایی دین از دولت
5. محاکمه کلیه دست اندرکاران، عاملان و آمران جنایات سه دهه گذشته.
شاید بتوان گفت که بیانیه فوق کوتاهترین و درعین حال شفاف ترین اعلامیه ای است که در رابطه با یکی از مهمترین و ریشه ای ترین دلایل اوج گیری جنبش آزادی خواهی نوشته شده است.
از مهمترین خصوصیات نظام «جمهوری» اسلامی نقض مکرر آزادی های فردی و حقوق اجتماعی ما و تلاش این نظام برای تحمیل ایده های تمامیت خواهانه اسلام سیاسی و قوانین فقهی بوده است.
در این مسیر نقض ابتدایی ترین حقوق فردی و مدنی زنان کشورمان همیشه نقشی محوری و سمبلیک داشته. در مقاله « این حکومت زن ستیز»(1) بیشتر به این موضوع پرداخته ام.
بدیهی است که یکی از پایه ای ترین خواسته های جنبش آزادی خواهی نیز مبارزه و تلاش برای باز پس گرفتن حقوق انسانی و رفع کلیه قوانین تبعیض آمیز و ضد زن باشد.
اما رفع این تبعیضات در چهارچوب قانون اساسی نظام ولایت فقیه امکان پذیر نیست.
تاکید بر «ظرفیت های مثبت قانون اساسی «جمهوری اسلامی» عوام فریبی بیش نیست. چرا که علیرغم «ظرفیت های مثبت»، ساختار کلیدی آن طوری تنظیم شده تا قدرت اصلی را در اختیار روحانیت و طرفداران حکومت دینی قرار دهد. تجربه 8 سال ریاست جمهوری محمد خاتمی شاهد خوبی بر این ادعاست. در دوره اول ریاست جمهوری ایشان و با وجود حمایت گسترده مردمی و داشتن اکثریت در مجلس اسلامی. نمایتدگان اصلاح طلب قادر نشدند حتی یک لایحه را در برابر خواست شورای نگهبان و شورای تشخیص مصلحت نظام تبدیل به قانون نمایند. کافیست نگاهی بر نتیجه لایحه » اصلاح قانون انتخابات یا لایحه «نظارت بر مطبوعات» داشته باشیم. در پایان، سال 84 نیز وزارت کشور دولت اصلاحات با تایید انتخابات تقلبی بدون کمترین اعتراض باعث ریاست «جمهوری» احمدی نژاد برای 4 سال بعد گشت.
در خرداد ماه 88 قرار بود این سناریو تکرار شود. اگرچه تقلب مجدد اینبار زمینه ساز جرقه ای برای یک جنبش گسترده مردمی شد. اما ریشه های اصلی این جنبش را میباید در 30 سال حاکمیت اخنتاق و نفی ابتدایی ترین حقوق فردی و مدنی ایرانیان جستجو کرد. آمادگی برای شروع جنبش وجود داشت. رژیم با آگاهی از عمکرد خود و نارضایتی مردم خود را برای اعتراضات مردمی از مدتها قبل آماده کرده بود. » طرح ارتقای امنیت اجتماعی»(2) و مانورهای اقتدار در سال 87 که در آن هزاران نیروی یگان ویژه از زمین و آسمان در پایتخت و برخی شهرها به قدرت نمایی پرداختند نه برای مبارزه با دشمن خارجی بلکه برای سرکوب قیام های مردمی برنامه ریزی شده بود. طرح بحث «انقلاب مخملی» از طرف نظام اسلامی نیز از چند سال پیش با آگاهی سازمانهای اطلاعاتی رژیم از زمینه های قوی برای اعتراضات مدنی از جمله اعتصاب رانندگان شرکت واحد، اعتصاب معلمان، رشد جنبش دانشجویی، شروع کمپین یک میلیون امضا و اعتصابات پراکنده ولی متعدد کارگری در اعتراص به مشکلات معیشتی بود.
تقلب آشکار در «انتخابات» و سرکوب مردم معترض، جرقه ای بود که این زمینه را تبدیل به جنبشی گسترده نمود. اتفاقی که با توجه به شرایط بحران اجتماعی و اقتصادی و تضاد عمیق حاکمان با منافع مردم دیر یا زود محتمل بود.
جنبش آزادی خواهی بخاطر داشتن خواسته هایی مهم، انسانی و دمکراتیک و آگاهی اقشار وسیعی از مردم کشور ما روز به روز قدرتمند تر میگردد. اهداف جبش روز به روز روشن تر میگردد. فعالین مدنی؛ دانشجویان آگاه باتلاش برای سازماندهی گسترده مردمی و ایجاد هسته های مقاومت مدنی در دانشگاهها، محلات، کارخانه ها؛ ادارات و مدارس، با تلاش برای گسترش اشکال متنوع و موثر مبارزه از جمله برنامه ریزی برای اعتصابات، خود را برای بزیر کشیدن نظام جهل و جنایت و دوران گذار بسوی استقرار حاکمیت ملی و دمکراتیک و بر قراری جمهوری ایران آماده میکنند. تنها ضامن موفقیت ما در بزیر کشیدن این نظام و استقرار فرهنگ دمکراتیک قدرت سازماندهی شده جنبش کنونی است.
خواست استقرار جمهوری ایران بر مبنای اصول مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر، انتخابی بودن تمام سران اصلی دولت و عدم دخالت مذهب در امر حکومت هر روز قوی تر گشته و میتواند بزدوی تبدیل به هدف استراتژیک و محوری جنبش آزادی خواهی گردد (3). خواست ادامه حکومت دینی با هر اسم و هر خصوصیتی در تضاد پایه ای با خواست تحول دمکراتیک در کشورمان است.
در این شرایط باید هشیار بود که تفرقه در جنبش اعتراصی باعث تثبیت جناح طالبانی نگردیده. از طرف دیگر باید مراقب کسانی بود که هدفشان استفاده از کارت جنبش برای بازگشت به قدرت و حفظ ساختار نظام استبداد مذهبی با حداقل تغییرات است. برای نیل به این هدف میباید بر اصول و موازین دمکراتیک تاکید نمود و خصوصیات فرهنگ استبدادی در افکار، گقتار و کردار جمعی را باز شناخت. بیانیه فوق قدمی مهم در این راه برداشته است.
این بیانیه، با تاکید بر مهمترین خواسته های جنبش زنان و در واقع به طرح پایه ای ترین خواسته های جنبش آزادی خواهی پرداخته. جا دارد که ایرانیان دمکرات و آزادی خواه با تمام توان از این بیانیه حمایت نمایند.
در عین حال بنظر میرسد که اصول مندرج در این بیانیه و تاکید بر “آزادی اندیشه، بیان، تشکل و اجتماعات”، ” لغو مجازات اعدام و شکنجه” و ” آزادی بی قید و شرط و فوری کلیه زندانیان سیاسی میتواند مبنای مناسبی برای اتحاد گسترده ایرانیان دمکرات و آزادی خواه با عقاید متنوع باشند. از این زاویه به نویسندگان محترم این بیانیه پیشنهاد میکنم که به طرح نمادی ساده و مناسب بپردازند، نمایش این نماد( لوگو) در سایت های مختلف میتواند نشانی از همبستگی افراد و گروهها با این خواسته ها و قدمی در راه تشکیل جبهه متحد آزادی خواهی(4) باشد.
.
.
1. در برابر این حکومت زن ستیز: https://poyandeh.wordpress.com/2009/11/25/zan-2/
2. طرح ارتقای امنیت اجتماعی: http://iran-hra.blogfa.com/post-512.aspx
3. خواست های جمهوری خواهی: https://poyandeh.wordpress.com/2009/10/23/jomhori/
4. جبهه متحد آزادی خواهی: https://poyandeh.wordpress.com/ufli-m-2/
بیژن پوینده.
با درود بسیار به گردانندگان این وب گاه،
تلاش شما در رساندن صدای زنان و خواسته های آنها قابل تقدیر است.
زنان آزاده و آگاه به حقوق انسانی خودشان بنیانگذاران جامعه آزاد و بالنده هر سرزمینی هستند.
پیروز و سرفراز باشید
ممنون از لطف شما. مبارزه برای حقوق زنان از مبارزه برای آزادی جامعه نه تنها جدا نیست بلکه بخش اساسی و پایه ای آن است. خصوصا در رابطه با این نظام که زن ستیزی از اعماق وجودش ناشی میشود.
موفق باشید.
[…] مطالعه بیشتر * موضوع داغ در بالاترین × بیژن پوینده: در حمایت از بیانیه: راه حل پنچ ماده ای ما زنان برای برون … […]
متن سخنان شهید دکتر مسعود علیمحمدی در دانشکده فیزیک دانشگاه تهران یک هفته قبل از شهادت «بررسی وضعیت کنونی کشور»
http://www.mediafire.com/
لطفا در بالاترین اطلاع رسانی کنید
باتشکر
با سلام خدمت دوست وبنگارم
با اميد به فردايي همراه با آزادي مايل به تبادل لينك با شما هستم
با تشكر
دوست عزیز:
از محبت شما متشکرم.
بلاگ شما را دنبال خواهم کرد.
رادیو فرانسه نیز در بخش فارسی خود گزارش مفصلی تهیه و بیانیه را به بحث گذاشت. بخش عربی رادیو بی بی سی نیز خواهان مصاحبه با تنظیم کنندگان بیانیه شده است. این بیانیه در مدت کوتاهی پس از انتشار به یکی از موضوعات داغ بالاترین تبدیل شد و همچنین انعکاس وسیعی در میان وبلاگ نویسان داد و نسرین افضلی و اکبر سردوزامی از جمله وبلاگ نویسانی بودند که علاوه بر لینک دادن، متن کامل بیانیه را منتشر کردند. نویسنده وبلاگ پوینده، می نویسند: شاید بتوان گفت که بیانیه فوق کوتاهترین و درعین حال شفاف ترین اعلامیه ای است که در رابطه با یکی از مهمترین و ریشه ای ترین دلایل اوج گیری جنبش آزادی خواهی نوشته شده است. برای خواندن متن کامل مطلب اینجا را کلیک کنید.
پوینده گرامی،
من مبحثی رو شروع کردم امیدوارم که شما هم به بحث بپیوندین:
http://balatarin.com/permlink/2010/1/25/1927969
دوست بسیار عزیز
درود بر شما
چنانچه صلاح میدانید در خصوص موارد ذیل نظرتون رو به من هم بگید استفاده میکنم، اگر اشتباه میکنم تصحیح بفرمایید، اگر متنیم بنویسی که کلی ممنونت میشم
۳ دسته افراد از این آقایان به اصطلاح رهبران اصلاح طلب حمایت میکردند، دقت شود میکردند، شاید تا دیروز!
۱- آنها که در حزب این افردند، که معمولان از اقوام نزدیک و دور شروع میشوند تا دوستان و آشنیان حضرات، این دست به وظیفهشان عمل میکنند و من نیز چون شما بر این باورم که کار درستی میکنند، کار حزبی یعنی همین.
۲- افرادی که درست یا غلط با شناخت یا بی شناخت به رفتار و کردار اینان اعتماد دارند و آان را در جهت منافع کشور میدانند، که ایشان را به یاد آوری عملکرد این افراد در سالهای گذشته فرا میخوانم، ببینند که این افراد به مساله ملی توجه داشتند یا مساله شخصی، چه گفتند و چه عمل کردند، خلاصه بر اساس عملکرد ایشان قضاوت کنند
۳- افرادی که کم یا بیش شبیه بنده و شما فکر میکنند ولی به این افردنیز امید بسته اند که آنچه ما میخواهیم را بگویند یا آنچه برای مردم و کشور مفید میدانیم انجام گیرد، این دسته اشتباه میکنند، ما خود باید در پی تحقق آنچه بدان باور داریم باشیم، اینجا بنده و شما دوست خوب نیز وظیفه داریم تا به هر شکل ممکن در آگاهی رساندن به سایر هم فکران گروه سوم و سپس گروه دوم تلاش کنیم
جدایی افرادی مانند کروبی و خاتمی در زمان خوبی صورت گرفت، اگر هشیار باشیم کمک بسیاری به تسریع روند جنبش مردمی میکند
پیروز باشید که پیروزی بسیار نزدیک است
علی عزیز:
نزدیکی فکری با دوستان در این شرایط حساس داره جالب میشه. نوشته بعدی که تقریبا آماده هست، به همین موضوع می پردازد. دل نگرانی های مشترکی داریم. کنار کشیدن این آقایان دیر یا زود اجتناب ناپذیر خواهد بود. مگر اینکه از سران نظام انتظار داشته باشیم بر ضد نظام انقلاب کنند و یا دمکرات و سکولار شوند!!
باقدم های سنجیده و موثر برای آزادی و آینده ای روشن در حد توانمان تلاش میکنیم. پیروزی با ماست. با همیاری ، برنامه ریزی و فعالیت هدفمند آنرا نزدیک تر و کم هزینه تر و پر بار تر کنیم.
موفق باشید.
این فیلم هاج سعیدو که دیدید که
اگر ندیدید لینکش را گذاشتم
میگه اگر بچههای فلان جا وو فلان جا و خیابون پیروزی آقا رو ول کردن باید بلیط بگیریم در ریم بریم خارج
بش بگو من دنیا اومدهٔ پیروزی، بزرگ شدهٔ پیروزیم، ۶ ماه پیش برگشتم ایران رو در و دیوار این خیابون با همهٔ رفقای همون محل مینوشتیم مرگ بر دیکتاتور خامنه ای، پایین شهر تهران هم جای آدمهای با شرف مثل همه جای ایران . بدونید شما رو دیگه همه میشنا سن،
خارجم که فرار کنی همین بچهٔ خیابون پیروزی منتظرته،
میبخشید منو اگر همگون با سبک نوشتار همیشگیم نبود، بیشتر خواستم این کلیپ رو ببینید و پاسخش را به سبک گوینده