ضرورت تشکیل آلترناتیو دمکراتیک با هدف و برنامه شفاف و راهکار های پیشنهادی برای دستیابی به آن:
ضرورت تشکیل جبهه متحد آزادی خواهی و ایجاد بدیل دمکراتیک قدرتمند:
اگر به تجربه های مهم تاریخی کشورمان در یک صد سال اخیر (انقلاب مشروطه، جنبش ملی شدن نفت و انقلاب 57) توجه نماییم، علل شکست ها یا محدود بودن دستاوردهای این مبارزات در عوامل زیر مییابیم:
1. عقب ماندگی فرهنگی و سلطه فرهنگ استبدادی در اقشار وسیع جامعه که خود را در عدم آگاهی راجع به تاریخ کشورمان و درک ریشه ای مشکلات نشان میدهد.
2. عدم وجود سازماندهی قدرتمند آزادی خواهان.
3. منافع گروهی و ملاحضات ایدئولوژیک، مذهبی رهبران و سیاست بازانی که با تفکرات عقب مانده و یا تحلیل های نادرست خود، موانعی جدی در برابر پیروزی یا تعمیق جنبش های اعتراضی داشته اند.
4. دخالت کشورهای دیگر در امور داخلی کشور ما بطور مستقیم و غیر مستقیم که همیشه بوسیله گروهی از ایرانیان بخاطر همسو بودن منافعشان با بیگانگان انجام گرفته ست.
از میان 4 عامل بیان شده عامل اول نقش تعیین کننده داشته و کاملا بر عوامل دیگر تاثیر گذار بوده است. سلطه فرهنگ استبدادی و استبداد سیاسی موجب عدم رشد آگاهی گسترده در جامعه و تشکیل نهاد های گسترده مدنی گردیده.
حکومت های استبدادی مانع شکل گیری مطبوعات آزاد و سازمانهای سیاسی مستقل از قدرت( بجز درمقاطع محدود) میشوند. به علت عدم آگاهی وسیع، اهداف جنبش های اعتراضی ناروشن می مانند و سیاست های مداخله جویانه کشورهای سلطه طلب به موفقیت میرسد. وسرانجام به علت عدم آگاهی است که دیکتاتور شیادی مانند خمینی ، رهبر انقلابی میشود که هدف مهمش سرنگونی یک دیکتاتور دیگر بوده است.
فرهنگ استبدادی تبلور خود را در سرکوب های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و جنسی و… نمایان میسازد. آزادی بیان و اندیشه قربانی میشود. رسانه های مستقل از قدرت سانسور میشوند. (در دنیای امروز که دنیای ارتباطات نامگداری شده،انیترنت مسدود و یا فیلتر میشود! ) نهادهای مستقل مدنی و سیاسی صنفی اجازه رشد و بلوغ پیدا نمیکنند. در چنین شرایطی، قدرت حاکم و غیرپاسخگو زمینه فساد کلان اقتصادی، غارت و برباد دادن ثروتهای ملی و انسانی را بوجود میآورد. راهکارهای منطقی و انسانی برای مسائل و مشکلات جامعه، بکار گرقته نمیشوند در نتیجه عقب ماندگی تشدید شده و فرهنگ استبدادی باز تولید میگردد.
از این رو، علیرغم تلاش ها و فدا کاریهای مکرر بخشی از مردم و آزادی خواهان در طول قرن گذشته، می توان ادعا کرد که به نتایجی در خور این تلاش ها دست نیافته ایم. گواه این ادعا بر سر کار آمدن و حاکمیت استبداد مذهبی پس از انقلاب 57 است. سرنگونی رژیم شاه، نه تنها به نفی استبداد منجر نشد بلکه باعث ادامه آن وشکل گیری بدترین نوع استبداد اجتماعی و نقض مکرر ابتدایی ترین حقوق مدنی و فردی شهروندان گردید.
تجربه تلخ این سالها، این نکته اساسی را برای بخش آگاه و آزادی خواه جامعه ما روشن ساخت که:
هدف نه جابجایی یک دیکتاتور با دیگری بلکه مبارزه با فرهنگ استبدادی و تک صدایی است. هدف تلاش برای زودن زمینه ها و شرایطی است که باعث تداوم عقب ماندگی میشود..
امروز شاهد شکل گیری جنبشی گسترده در برابر نظام «جمهوری» اسلامی هستیم. ایران کشوری پهناور با اقوام وگرایشات فکری متفاوت و ادیان مختلف است. دلایل شرکت بخش های مختلف جامعه در جنبش اعتراضی اخیر نیز متفاوتند. در پشت این حرکت فراگیر دستیابی به آزادی های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی متعددی نهفته است. از جمله: آزادی های فردی، برابری طلبی زنان وآزادی پوشش، آزادی خواهی جوانان و دانشجویان ، احقاق حقوق قومهای ایرانی (کرد وآذری و بلوچ و…) و اقلیت های دینی، رعایت حقوق زندانیان و منع شکنجه و مجازات اعدام، دفاع از کودکان، حفظ محیط زیست (کنترل آلودگی آب وهوا، نابودی جنگلها و تالاب ها و گونه های گیاهی جانوری…)، تغییرات اساسی در سیستم آموزشی، خواسته های صنفی و اقتصادی کارگران و کارمندان و معلمان و خیل عظیم جوانان بیکار. عقاید فکری که در این چنبش نقش دارند نیز متنوعند. از اصلاح طلبان دینی گرفته تا سوسیالیست های انقلابی. از سوسیال دمکرات ها گرفته تا مشروطه خواهان،. از دمکرات های لیبرال گرفته تا افرادی که ضرورتا گرایش به عقیده سیاسی خاصی ندارند.
از نظر عقاید دینی و فکری نیز دیندار و بی دین، شیعه و سنی، مسیحی و بهایی و زرتشتی و یهودی و دراویش شکل دهنده تنوع افکار و عقاید در کشورمان هستند.
بنا بر این خصوصیت، یک حزب یا جریان سیاسی نمی تواند رهبری چنین حرکتی را عهده دار باشد. رهبران واقعی این جنبش هزاران هزار ایرانی آزادی خواهی هستند که در خیابان ها به مصاف سرکوبگران میروند. رهبران این جنبش فعالین حقوق بشری هستند که در ایران و دیگر نقاط دنیا در راه احقاق حقوق زندانیان، دانشجویان و مردم ایران تلاش میکنند. رهبران این جنبش زنان شجاع و آزاده ای هستند که با آگاهی برای حقوق برابر و رفع انواع تبعیض های شرعی و فرهنگی مبارزه می نمایند. پیشگامان اصلی این جنبش دانشجویان آزاده ای هستند که علیرغم جو سرکوب و اختناق پلیسی در دانشگاههای ایران مبارزه را خود علیه این نظام قرون وسطایی ادامه ادامه میدهند. رهبران واقعی این جنبش کارگران و معلمان آگاهی هستند که برای آزادی تشکل و احقاق حقوق خود دستگیر و زندانی می شوند و مدت ها در زندانهای انفرادی شکنجه می شوند. رهبران این جنبش هموطنان کرد و آدزی و بهایی و زرتشتی هستند که در برابر نقض حقوق انسانی خود ساکت ننشسته و مظلومانه و بر احقاق حقوق خود پافشاری میکنند. رهبران این جنبش روزنامه نگاران، نویسندگان، هنرمندان متفکران و وبلاگ نویسان شجاعی هستند که برای رشد آزادی خواهی با دیکتاتوری و فرهنگ استبدادی مبارزه میکنند و تاوان این تلاش را در بسیاری از موارد با گذاشتن جان خود در چنگ دژخیمان پرداخت میکنند. رهبران این جنبش مادران داغدیده ای هستند که با کشته شدن فرزندان خود بدست مزدوران رژیم برای آزادی و آینده جوانان این مرز و بوم در خاوران، جلو اوین در و پارک لاله خواسته های ما را فریاد می کنند.
اگر چه این جنبش یک رهبر ندارد. اما برای پیروزی و سرنگونی نظام استبدادی می باید و میتواند هدف مند و متشکل باشد.
1. اهداف جبهه ملی ازادی خواهی:
با توجه به نکاتی که ذکر شد هدف اساسی ما ریشه کن کردن فرهنگ دیکتاتوری و نهادینه کردن فرهنگ دمکراتیک است. رسیدن به این هدف مستلزم وجود آزادی های سیاسی، آزادی مطبوعات، آزادی عقیده و توسعه اقتصادی است. دستیابی به این هدف بطور بلاواسطه در شرایط وجود یک نظام استبدادی و توتالیتر ممکن نیست و احتیاج به دوران گذار دارد. هدف های کلی ما برای این دوران گذار میباید حول برچیدن بساط دیکتاتوری با تاکید بر پرنسیب های دمکراتیک و توجه به محدودیت های موجود باشند. این هدف ها عبارتند از:
1. کمک به رشد آگاهی با تلاش های گسترده برای اطلاع رسانی. خوشبختانه زندگی در عصر اطلاعات و پیشرفت های روزمره تکنولوژی این امر را هر روز ساده تر می سازد.
2. کمک به تعمیق مفاهیم آزادی خواهی، مفاهیم شهروندی که شامل سه پایه: شهروندآگاه، حقوق شهروندی و مسئولیت پذیری شهروندان در رابطه با زندگی اجتماعی است.
3. سازماندهی مدنی متناسب با شرایط استبداد سیاسی برای نیل به هدفها در مرحله گذار به جامعه باز و دمکراتیک.
سئوال اساسی اینجاست که چگونه می توان این حرکت پر عظمت مردمی رابطور خاص سازماندهی نمود.
انجام این امر دو شرط اساسی دارد:
1. شفاف بودن خواسته های این مرحله از جنبش آزادی خواهی.
2. روش های عملی سازماندهی متناسب با شرایط فعلی.
* خواسته های این مرحله از جنبش آزادی خواهی
ازآنجایی که ریشه اصلی مشکلات و مهمترین دلایل اعتراضات مردمی علیه جمهوری اسلامی نفی ابتدایی ترین آزادی های سیاسی، اجتماعی و فردی و نقض مکرر اصول متعدد مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر است. مطالبات جنبش ازادی خواهی میتواند حول این اصول و پیگیری این خواسته ها سازماندهی شود.
خواسته های عمومی جنبش آزادی خواهی:
آزادی همه زندانیان سیاسی.
منع شکنجه و مجازات اعدام.
رفع هر گونه تبغیض بر مبنای جنسیت، عقیده، مذهب و قومیت.
احترام به حقوق فردی آزادی بیان، آزادی اندیشه و منع حجاب اجباری.
آزادی مطبوعات، آزادی تجمع، آزادی احزاب.
عدم دخالت دین در امر دولت.
استقرار نظام جمهوری و انتخابی بودن تمام سران دولت.
احترام به حقوق اقوام مختلف ايرانی و حمایت از تنوع فرهنگی، قومی و زبانی. واگذاری تصميم گيری های محلی و استانی به نهادهای انتخابی همان محل و تلاش برای رشد موزون مناطق مختلف کشور و تمرکز زدایی.
رشد اقتصاد مولد با توجه به توسعه پايدار و حفظ محيط زيست .
روشنگری در رابطه با جنایات رژیم «جمهوری» اسلامی در طی 30 سال گذشته. محاکمه و مجازات افرادی که دررهبری این جنایات دست داشته اند یا از عوامل اصلی جنایت و شکنجه بوده ند.
تک تک این خواسته ها نه بر مبنای سلایق و یا ملاحضات عقیدتی خاص بلکه بر اساس ریشه یابی مشکلات و معظلاتی است که مردم ما با آنها روبرو بوده اند. تحلیل جامع راجع به اهمیت این خواسته ها در نوشته های متعدد مورد بررسی قرار گرفته است.
2. شیوه های سازمان دهی:
شیوه های سازماندهی میباید با توجه به شرایط خاص مورد بررسی قرار گیرد.
در غیاب احزاب قدرتمند دمکراتیک و مردمی به سبب اختناق کنونی، بخش عمده سازماندهی در این مرحله میباید بصورت غیر متمرکز صورت گیرد. راه حل پيشنهادی شامل بوجود آوردن تشکلات کوچک (١ الی ۷ نفر) است که بطور مستقل ولی گسترده در محلات، ادارات، دانشگاهها، آموزشگاهها و کارخانجات … بصورت خود سازمانده و غیر هرمی شکل می گیرند. اعضای گروه با يکديگر از طريق محيط کار، مکان تحصيل ، محيط زندگی (محله) و يا محيط خانوادگی آشنايی کامل داشته و به هم اعتماد دارند. (تاکيد بر محدود بودن اعضا بخاطر راحتر بودن تماس و کاهش ريسک امنيتی است). اين مجموعه وسيع وغير متمرکز ازطريق ارتباطات راديو وتلويزيونی ماهواره ای وکانالهای اينترنتی و روشهای خلاق ارتباط گيری و اطلاع رسانی تبديل به يک شبکه گسترده نهادهای مردمی ميشوند.
این سازماندهی در بسیاری نقاط بصورت پراکنده وجود دارد. تشکلات مدنی مانند گروههای زنان ، انجمن های دفاع از حقوق بشر، و حفظ محیط زیست ، هسته های دانشجویی و کارگری و معلمان وجود داشته و فعال هستند.
هدف مهم اما، بهم پیوستن این حلقه ها و جهت دار کردن فعالیت ها در چهارچوب یک برنامه مشخص و موثر می باشد.
روش ها:
محور اصلی تلاش های ما اتکا به قدرت خلاق احاد مردم ایران برای تشکیل نهاد های متنوع مدنی و گذار از رژیم استبدادی به نظا م جمهوری خواهد بود.
مبارزات جبهه ملی ازادی خواهی در سه بخش کلی سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک تعریف میگردد:
هدف ما گسترش اعتراضات با اتکا به شیوههای متنوع سازماندهی و اعتراضات مدنی در محله ها، ادارات، کارخانه ها، دانشگاهها،مدارس و … برای فلج کردن کامل حکومت کودتا با حداقل هزینه از نظر جانی ومالی است.
مزدوران رژیم خواهان اعمال خشونت برای بوجود اوردن جو ارعاب و سرکوب مبارزات حق طلبانه ما هستند. می خواهیم بطور اگاهانه در حد امکان از بخشونت کشاندن اعتراضات جلو گیری کنیم. به چند دلیل:
تشدید خشونت در هر حال باعث ترس عده ای از هموطنان و امکان عدم شرکت انان در اعتراضات میگردد.
تشدید خشونت باعث صدمه بیشتر به هموطنان می شود. ما نمی خواهیم حتی یکنفر اسیب ببیند. ما برای آزادی و تحولی تلاش میکنیم که هدفش زندگی و آینده بهتر براساس رعایت حقوق انسانی تک تک افراد جامعه باشد.
ما شهادت طلب نیستیم. می خواهیم غبار سی ساله «مرگ بر این» و » مرگ برآن» را بزداییم. بنابراین ادبیات و رفتار ما نیز باید باسرکوبگران فرق اساسی داشته باشد. ما از خود دفاع میکنیم و سعی در خنثی کردن مزدوران داریم. اما هدف خشونت نیست. هدف شهروند بودن، تلاش برای کسب و حفظ حقوق انسانی مان و تبدیل این تلاش بصورت بخشی از فعالیت های روزمره است.
از طرفی ماموران هم انسان هستند. بعضی از روی نا اگاهی وجبر زمانه در گیر این کارند. اگر بتوان با نشان دادن روش های انسانی آنها را بفکر انداخت چه بسا درکار خود تجدید نظر کنند و یاحتی به جنبش بپیوندند.
پیشنهاهای خاص برای سازماندهی جنبش ازادی خواهی:
هدف: سازماندهی مقاومت با اشکال متنوع. هر کس و هر تشکلی به تناسب توان و امکاناتش در دفاع از حقوق انسانی و در برابر اعمال و سياست های سرکوبگرانه رژيم بطوری که هزينه سرکوب وعدم پاسخگويی به خواست های مردم هر روز سخت ترگردد. بخاطر داشته باشيم که با نيرويی سروکار داريم که فقط قدرت رادرک می کند. با قدرت جنبش آزاديخواهی می توان باعث تحول دمکراتيک باحداقل هزينه شد.
* تشکیل گروههای مقاومت در محله ها، ادارات، کارخانه ها، دانشگاهها و… با هدف های زیر:
* سعی در اطلاع رسانی گسترده از طریق پخش علامیه، شبنامه، و CDهای حاوی اعتراضات مردمی و روشهای مختلف مقاومت و سازماندهی. لزوم اینگونه اطلاع رسانی در شهرستان ها که سیستم اینترنت کند و محدود است، روشن تر است. اطلاع رسانی پاشنه اشیل این رژیم است.
* با تشویق حضور گسترده مردم در جنبش آزادی خواهی، فشار بیش از حد از دوش فعالین سیاسی کم گشته و تواناییشان در رویا رویی با سرکوبگران افزایش می دهد. بجای شرکت فردی در تظاهرات فکر سازماندهی و تشویق 20 نفر برای این کار باشیم. بقولی بجای روشن کردن آتش با روزنامه بفکر روشن کردن کنده درخت باشیم.
* کمک و همیاری به خانوادهای جان باختگان وآسیب دیدگان مبارزات. خصوصا توجه به آسیب دیدگان شکنجه های روانی که ممکن است دچار افسردگی روحی و علایم نامشخص باشند. کمک و همیاری به افراد محله در صورت بروز مشکلات. شناسایی عوامل سرکوب و دادن اخطار به آنان. شناسایی خانه های امن و شکنجه گاههای رژیم شناسایی پایگاه ها و انبار تسلیحات رژیم و خنثی یا خلع سلاح نمودن آنها در موقع لازم.
* راه اندازی کمیته های اداری و کارگری برای سازمان دهی اعتصابات، تشکیل صندوق کمک به خانواده های آسیب دیدگان مبارزات و زندانیان در محیط های کاری، شناسایی عوامل سرکوب در محیط های کاری، جمع آوری اطلاعات مستدل در رابطه با فساد مالی، جاسوسی این افراد. توجه داشته باشیم که روش عادلانه برای این مجرمان داشتن مدارک هر چه بیشتر و ارایه آن به دادگاهها پس از سرنگونی رژیم ولایت فقیه است.
* تشکیل کمیته های حقیقت یاب که از افراد در تشکلات مختلف مدنی محله ای ،تشکل های دانشجویی، سندیکایی، سازمانهای سیاسی تشکیل شده و در تماس با سازمان های فعال در دفاع از حقوق بشر و زندانیان سیاسی قرار می گیرند. این کمیته ها درجمع اوری اطلاعات در باره موارد سرکوب و گزارش به سازمان های دفاع از حقوق بشرهمکاری می کنند. در صورت موفقیت رژیم در سرکوب سازمان های علنی فعال در دفاع از حقوق بشر این کمیته ها میتوانند اطلاعات جمع اوری شده را بطور مستقیم در اختیار سازمانهای خارج از کشور قرار دهند.
* تامل و دقت در تکنیکهای راهپیمأیی ها و مبارزات خیابانی. روشهای کمک رسانی به همدیگر. توجه به روشهای سرکوب از طرف مزدوران سازماندهی حرکات اعتراضی با بررسی جوانب امنیتی. جان تک، تک هموطنان عزیز است. ما میخواهیم با کمترین هزینه برای خود وجنبش آزادی خواهی به نتیجه برسیم. فراگیری کمکهای اولیه، روشهای دفاع از خود.
* مبارزه با جنگ روانی و ارعاب کودتاگران و شجاعت دادن به کسانی که هنوز در تردید به سر می برند.
* برگذاری مراسم یادبود جان باختگان راه آزادی و بزرگداشت خاطره ی آن ها در مناسبت های مختلف.
کمک به هموطنان در بند با اطلاع رسانی بطور بی وقفه در مورد آنان. هر چه که نام عزیزان در بند ما بیشتر بر سر زبانها بیفتد کار سرکوبگران شکنجه گر سختر میگردد. با پخش اعلامیه و شبنامه و فریادهای زندانی سیاسی آزاد باید گردد برای آزادی این عزیزان در بند تلاش کنیم.
مبارزه اقتصادی:
* وضع تحریم های سازمان داده شده علیه حامیان کودتا ( صدا و سیما و شرکتهایی که با رژیم همکاری میکنند یا وابسته به سران رژیم هستند. شناسایی شرکت ها و کارخانه های که در دست عوامل رژیم کودتا ست. تحریم گسترده محصولات این شرکت ها. رژیم کودتا در چند سال اخیر اقدام به بخشیدن بسیاری از شرکت ها و اموال ملی به ایادی خود کرده، شناسایی این موسسات و برگرداندن آنها به مردم و صاحبان اصلی آنان.
* تعیین روز های اعتصاب در بازار شهر ها و هماهنگی با کسبه آزادی خواه. رفتن به بازار در روز اعتصاب و مشاهده اعتصاب شکنان و تحریم مغازه های آنان.
* اتکای اصلی رژیم در این مرحله بر سرکوب خشن از طریق نیرو های انتظامی و مسلح است. تلاش برای خنثی نمودن بزرگترین سلاح رژیم. این شامل آگاهی رسانی به نیروهای نا آگاه، شناسایی و خنثی کردن طرح های سرکوب و تشویق نیروهای مخالف در نیروهای انتظامی برای پیوستن به مردم ویا سازماندهی مقاومت از درون قرار گاهها می شود. بیاد داشته باشیم بهترین روش برای جلو گیری از گسترش خشونت تلاش در به حداقل رسانیدن خشونت از طرف رژیم است.
فعالیت های بین المللی:
هدف از این فعالیت ها ایزوله نمودن رژیم، روشنگری در مورد جنایات، پیگیری دزدی های کلان و انتقال سرمایه های ملی توسط عوامل و ایادی رژیم بطور مستقیم و غیر مستقیم است. همچنین وارد نمودن فشار اقتصادی با تاکید بر سیاست هایی که باعث حداقل فشار به مردم عادی می گردند. مثلا تحریم دارویی یا قطعات هواپیماهای مسافربری بر خلاف منافع مردم است. ولی مشخصا فروش هر گونه تکنولوژی نرم افزازی و سخت افزاری که مورد استفاده برای سرکوب دارند باید شدیدا ممنوع گردد. اینجا تاکید ما می باید تاکید بر منافع جنبش آزادی خواهی و نه حساب گری های کشور های دیگر باشد.
* تشکیل کمیته های حقوقی برای پی گیری شرکت ها و کشور هایی که با رژیم قرار داد های اقتصادی می بندند و اخطار به انها که این قرار داد ها با رژیم کودتا از نظر حقوقی مورد قبول مردم ایران نخواهد بود. همچنین هر گونه ضرر و زیان جانی و مالی بواسطه عقد این قرارداد ها پیگرد قانونی خواهد داشت.
* پیگیری دزدی های سران نظام که بوسیله انتقال ثروت ملی مردم ایران به بانک ها و شرکت هایی در خارج از ایران انجام شده . اخطار به این موسسات و بانک ها که مخفی نگاه داشتن این گونه منابع به مثابه همکاری با کودتا گران بوده و با تمام توان مورد پیگرد قانونی قرار خواهد گرفت.
* پیگیری و تهیه لیست مستند از جنایات رژیم جمهوری اسلامی درطی30 سال اخیر و بانیان آن و تشکیل پرونده در دادگاههای جهانی.
* ارسال مقالات به روزنامه های متعدد در باره مسائل ايران. اين فعاليت هم نشانگر آگاهی و حساسيت ايرانيان در رابطه با حقوق هموطنان خويش است و هم باعث فشار بر سياست مدارانی است که وسوسه منافع و انعقاد قرار دادههای پرسود، موضوع سرکوب گری نظام ولايت فقيه را از خا طراشان دور می کند.
* کمک به سازماندهی نهادهای مستقل مدنی ازطريق ايجاد ارتباطات با فعالين در ايران و بررسی راههای همياری.
در اينجا: نکته اساسی سازماندهی مبارزه برمبنای قرار دادن نيروی عظيم ولی پراکنده مردمی در يک چهارچوب منطقی و«خود سازما نده» و تبديل آن به يک نيروی موثر و کار آمد است. با رشد حرکت، هر فردی نقش خود را در اين چرخه گسترده مبارزه مدنی برای احقاق خود خويش و تاثير گذاری برای ساختن جامعه ای بهتر پيدا می کند. کسانی ممکن است دو ساعت در هفته و عده ای چهل ساعت در هفته در اين راه تلاش نمايند. از مبارزه منفی، تا پخش اعلاميه در محل کارو محله. از ارائه مقالات کارشناسانه تا تلاش برای سازماندهی اعتصاب، همه وهمه حلقه هايی کوچک اما مهم هستند. با پيشرفت مبارزه قدرت استبداد ضعيف شده و دايره آزادی گسترش می يابد. در آن شرايط نهاد های کوچک در ارتباط مستقيم تری با هم قرار گرفته ونهاد های وسيع تری برای هماهنگی شکل خواهند گرفت.
بیاد داشته باشیم که تلاش برای کسب و حقظ آزادی نه یک فعالیت مقطعی بلکه مستلزم تلاشی همیشگی است. سیر حوادث، منافع گروههای با تفکر استبدادی و تمامیت خواه، منافع دولت های خارجی و غیر قابل پیش بینی بودن بعضی ترفند های سران جمهوری اسلامی، همه و همه چالش هایی جدی در برابر حرکت آزادی خواهی قرار خواهند داد. همچنین بخاطر داشته باشیم که گذار از فرهنگ استبدادی و نهادینه شدن فرهنگ آزادی خواهی و دمکراتیک مستلزم وجود فضای باز سیاسی، آزادی بیان و مطبوعات و آزادی احزاب است. به این ترتیب حتی با گذار از نظام ولایت سفیه و اسقرار جمهوری، چالش های جدیدتر مطرح خواهند گشت. با توجه به این نکات:
مهمترین ضامن پیروزی جنبش آزادی خواهی در مرحله اول درجه آگاهی و در مرحله دوم قدرت سازمان یافته آن است. هر جه سازماندهی ما قدرتمند تر باشد، سختی ها و هزینه ها برای این دوران گذاز کمترخواهد بود
قدم های بعدی:
1. با روشن بودن هدف ها و برنامه، هر تشکل کوچک میتواند متناسب با امکانات و شرایط بطور خلاق برای پیشبرد هدف ها تلاش نماید. تشکلات مختلف با گرایشات فکری متنوع و حفظ استقلال فکری میتوانند حول برنامه مشترک به اتحاد عمل برسند. بدون احتیاج به بوجود آوردن بروکراسی تشکیلاتی، تنها شرط عضویت در جبهه متحد و گسترده آزادی خواهی کوشش و همیاری در جهت اهداف مشترک خواهد بود. برای سازماندهی و برنامه ریزی اعتراضات و اعتصابات سراسری هموطنان میتوانند با استفاده ازروش های متنوع، اطلاع رسانی گسترده نمایند. با برنامه ریزی درست میتوان بعضی از روز های تاریخی مانند 13 آبان، 22 بهمن و … را تبدیل به روزهایی برای همبستگی ملی و نمایش قدرت جنبش آزادی خواهی در برابر رژیم قرار داد. مردم آزادی خواه ما در هفته آخر خرداد (حماسه 25 خرداد)، در تیر ماه (یادبود 18 تیر)، در مرداد ماه (یابود کودتای 28 مرداد) و آخرین بار در شهریور ماه (روز قدس )، همبستگی شجاعانه و قدرتمند خود را به نمایش گذاشتند. با رشد جنبش رهبران واقعی و نیروهای دمکراتیک نقش خود را متناسب با تلاش هایشان پیدا نموده و بنیان های احزاب دمکراتیکی که در سازندگی ایران آزاد فردا نقش خواهد داشت را پایه ریزی می نمایند.
2. هر سازمان، تشکل و یا فردی که خواهان پیوستن به جبهه متحد آزادی خواهی است می تواند در صورت امکان بخشی از وب سایت خود را به مسائل مربوط به «جبهه متحد آزادی خواهی» اختصاص دهد. بدین وسیله میتوان با اتکا به خرد جمعی و تبادل نظر راجع به موضوعات، به سازماندهی اعتراضات و تلاش برای پیروزی جنبش آزادی خواهی پرداخت.
لینک و لوگوی مشخص می تواند دارای تیتر » جبهه متحد آزادی خواهی» باشد.
3. امیدوارم با ارایه این مقاله قدمی هر چند ناچیز در راه تشکیل جبهه متحد آزادی خواهی برداشته باشم. امید است با ارسال پیشنهادهای خود و تبادل نظرات در رابطه با موضوعات طرح شده همدیگر را برای رسیدن به ایرانی آزاد و دمکراتیک یاری رسانیم.
باشد تا راه هزاران جان باخته برای آزادی خود و کشورمان را روشن نگاه داریم.
ا.پوینده.
https://poyandeh.wordpress.com/
کلمات کلیدی:
جنبش آزادی خواهی/جبهه متحد آزادی خواهان/بدیل قدرتمند دمکراتیک/جمهوری/سازمان دهی/ارگان های مدنی/جدایی دین از دولت/آزادی خواهی/نهادینه شدن آزادی/ فرهنگ استبدادی/خرد جمعی/توسعه پایدار/تمرکز زدایی/اعتصاب/اعتراضات/شبنامه/دمکراتیک
درود برشما
همبستگی آزادیخواهان ، همان ضرورتی است که باید هرچه زودتر ایجاد شود . اینجانب نیز در لینک ذیل مدتها است که پیشنهاد ، و پیگیر آن هستم .
لطفاًبه لینک مورد نظر توجه بفرمائید و درصورت امکان با من تماس بگیرید.
با احترام : فرجادفر
Dorud Bigan poyandeh gerami,
Az hamkarane website iranglobale hastam maghalet khob va lazeme emroze irane…dar websit gozashtam emroz 10-10-2009
weblog shoma ra didam az ashenayi khoshalam.
dorud be mobarezan irane azad
Shayan
با تشکز از لطف شما. موفق باشید. پوینده
یرنامه خیلی خوبی ارائه کردین
مثل اینکه یواش یواش داریم چارچوب (فریم ورک) ایجاد می کنیم.
و این یعنی فراموش نکردن گذشته و بهبود مستمر
excellent
ممنون از کامنت شما. امیدوارم ایرانیان دمکرات بتوانند هر جه زدودترجبهه متحد آزادی خواهی رو سازماندهی کنند.قدم اول شفافیت نظری است.
این شامل برنامه مشخص، هدف ها و روش هاست.
[…] جبهه متحد آزادی خواهی […]
باز هم عالی
روی یک نکته من هم تاکید میکنم، هر کری میکنید جمعی باشه، این توری کمتر آسیب میبینید
و کار جمیو هم تجربه میکنید،
من هم آمادم، هر کاری از دست خودم و سایر دوستانم بر بیاد انجام میدیم، دیوار و پول نویسی شب نامه برنامه ریزی و و
پاینده باشید
ممنون علی جان. مقاله بعدی تاکید دارد بر ضرورت تشکیل هسته های مقاومت مدنی.
در این مقاله سازماندهی مقاومت با اشکال متنوع و
تشکیل گروههای مقاومت در محله ها، ادارات، کارخانه ها، دانشگاها را سعی میکنم با جزییات بیشتری بررسی کنم .امیدوارم بتوانم از پیشنهادات و نظرات دوستان
بهرمند شوم.
موفق باسید
[…] جبهه متحد آزادی خواهی […]
[…] جبهه متحد آزادی خواهی […]
مقاله خوبی است. به نکات بسیار مهمی اشاره نموده اید. امیدوارم مورد توجه قرار گیرد.
موفق باشید
[…] برای سازماندهی موثر جنبش آزادی خواهی میبابد برنامه و هدف های شفاف داشت. […]
با درود
جناب پوبنده گرامی
ضمن تشکر از متن زیبای شما
جهت اطلاع باید خدمت دوستان عرض کنم تا زمانی که جنبشی از چهارچوب ولایت فقیه و جریانهای وابسته به آن مانند اصلاح طلب و یا افرادی مانند موسویها و کروبیها ودر کل عناصر وابسته به رژیم خارج نشود این دور تسلسل همچنان ادامه خواهد داشت .من اعتقاد دارم(بر اساس تاریخ و تجربه) موسوی و کروبی از خود نظام بوده و هستند و هرگز نباید تصور کرد اینان دنباله رو خواسته مردم باشند اینان سوپاپ تخلیه فشار مستقیم بر رژیم بوده و سالها قبل توسط تئوریسینهای مافیای ولایت فقیه تشکیل شده و هدف اصلی آنان خالی کردن وبه هدر دادن پتانسیل و انرژی معترض و مخالف بوده وهدف نهائی آن متوقف کردن اعتراض در خطوطی است که قبلا توسط فتنه خلیفه تعریف شده است/ وبایستی اولین اقدام آگاه سازی وسیع به جهت فاصله گرفتن مردم از هرگونه جریان واشخاص وابسته به نظام ازجمله عناصری مانند(روشن فکر دین واین القاب کذائی) و آگاه سازی سیاسی (انقلاب فرهنگی وفکری) وبعد حرکت به سمت انقلابی منطقی و تضمین شده با استراتژیهای از پیش تعیین شده و کاملا هدفمند باید باشد
من معتقدم چیزی به اسم روشن فکر دینی وجود ندارد و وجود نخواهد داشت و این واژه یک تاکتیک وتئوری کهنه است که توسط مذهبیون ابداع شده و هدف آن اجازه ندادن پرش مردم از دیوار مذهب به سمت دموکراسی واقعی و کشاندن مبارزه به داخل میدان اسلامیون در جلد و رنگی دیگر است .اسلام دینی قطعی است و معتقد به آن هرگز در ردیف روشن فکر قرار نمیگیرد و لی میتوان گفت مغلطه گران ایدئولوژیک و یا دروغ گویانی که حقیقت را میدانند اما به خودشان هم دروغ تحویل میدهند
به نظربهترین برنامه برای استراتژی و محور قرار دادن اتحاد ما بین سلیقه های مختلف /اقوام مختلف/مذاهب مختلف/در چهارچوبی بنام ایران (منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد) میباشد
زیرا//جدائی دین از سیاست/برابری زن ومرد/اصل تساوی بین نسانها/آزادی بیان/آزادی اندیشه/و همه و همه بطور یکجا در این اساس نامه وجود دارد و حتی نیازی به رفراندم برای سلطنت و یا سلطه شخص و یا دولتی خاص نیست همین که فعالیت همه احزاب آزاد بوده و چهار سال یک بار انتخابات برگزار شود کافیست وهر حزبی به مدت چهار سال مشغول خدمت خواهد بود و وقتی ملاک عمل و دستور عمل همان منشور حقوق بشر باشد راه برای مسئله فرامنشوری بسته خواهد شد
بسیاری از ایرانیان که وابسته به قومی خاصی هستند هرگز از رفراندوم حمایت نخواهند کرد چون باوردارند رفراندوم در بهترین حالت با دغل بازیهای سیاسی میتواند به دیکتاتوری دیگر ختم شود
بنده قبلا با جناب فرجاد فر در این موارد نامه نگاری کرده ام و به همان دلایل بالا متاسفانه بنده و دوستانی که خود را روشنفکر غبر وابسته می دانیم نتوانستیم از پیشنهاد جناب فرجاد فر استقبال کنیم
امیدوارم همه دوستان ملاک را عمل و پیاده کردن منشور حقوق بشر سازمان ملل دانسته و به فتنه تکراری /سلطنت/مذهب/کمونیست/وهر نوع حکومت موروثی برای ابد پایان داده شود
ضمن تشکر از دوستان
بدرود بر شما ….علی مومنی …سوئیس
بسیار زیبا حرف دل من را نوشتید. در رابطه با رفراندم نیز با عقیده شما موافقم. نظام جمهوری یعنی رفراندم هر 4 سال یکبار و نه هر 30 یا 50 سال یکبار
موفق و پیروز باشید.
درود بر پوینده گرامی
من از وبلاگ دوست گرامی «بلوا» با نام و وبلاگ شما آشنا شدم.
بسیار روشن می نویسید و نوشتار شما نشان از پختگی شما دارد و آشکار است که می دانید چه می خواهید و به کجا می خواهید برسید و این مایه خرسندی است.
می خواهم میهمان شما باشم و هر از گاهی نظراتم را با شما در میان گذارم. گفتگوهای ما شاید چیزی به دانش شما و دوستان فرهیخته ای که جانانه برای آزادی تلاش می کنند نیفزاید اما می خواهم همراهی خود را با شما و همه آزادی خواهان که نگرانی شان دربند بودن آزادی است نشان دهم و نشان دهیم که شمار کسانی که فرای روزمرگی و آذوقۀ روزانه خود می اندیشند کم نیست ، نه از آنرو که در رفاه زندگی می کنند یا بی نیاز هستند که از آنرو که باور انسانی شان به آنها اجازه نمی دهد برای تن زاری کنند و آنچه می خواهند آزادی جانشان است هم برای خود هم برای دیگران.
رامین عزیز:
از محبت از اظهار لطف شما متشکرم. خوشحال میشوم که در تماس باشیم.
رفقا ، برادران و خواهران همسنگر ؛ بهوش باشید فریب دشمن را نخورید ، دشمنی که خود را به لباس دوست می آراید . بهوش باشید اسرائیل ، این بازوی سیونیسم در خاورمیانه ، دوست ایران و ملت ایران نیست . دوست هیج ملتی ، هیج خلقی نیست . اسرائیل از سیونیسم جدا نیست و سیونیسم سرمایه است که جهان را در می نوردد ؛ برای آنکه آزادی و استقلال خلقها را برباید ، و با فراغ بال هرجه بیشتر خون آنها را بکمد . ایران در تیررس بلافاصله آنست و اسرائیل بیکار ننشسته است . ما ایرانیان استیلای امریکا و اسرائیل را طی سالیان دراز آزموده ایم . قیام مردم ایران در بهمن 57 به خاطر در هم شکستن یوغ بردگی امریکا و اسرائیل و خدمتگزاران خود فروخته ی آن بود ، آیا افتادن در دام آخوندهای مکار ، و مزور که باید ریشه ی آن ها را بر کند ، راه علاجش اینست که بار دیگر به گذشته باز گردیم و استقلال خود و میهن خود را زیر یای ، امریکا و اسرائیل بیندازیم ؟ دست گدائی در برابر دشمنان برداریم . خیر ، عزیزان من ؛ به نیروی خود تکیه کنیم که عامل ییروزی ماست . می توان از جریان انقلاب بهمن ، انقلاب توده های عظیم مردم سرخورده بود ولی آیا می توان مداخله ی آشکار بیگانگان را در امور داخلی کشور عزیزمان ایران را محکوم نساخت .؟ داستان مربوط به قیام بهمن 1357 ، در حقیقت ؛ قیام ملیونها مردم نجیب ایرانی برای سرنگونی سلطنت و برانداختن سلطه ی امیریالیسم امریکا در ایران بوده و است .
عزیزان من ؛ سئوال اینجاست که آزادی خواهان واقعی ، به موضوع دمکراسی بعنوان انتخا بی اساسا دموکراتیک ، جگونه بایستی بنگرند . ؟ این سئوال یاسخی ست به همه ی آن آزادی خواهانی که می بایستی بدانند که تحقق ؛ دمکراسی ، آزادی و استقلال ملت ها ( بویژه استقلال مردم مستقل ایران ) تنها از طریق سوسیالیسم متحقق خواهد شد . بنا براین طرح خواست های دموکراتیک دو سویه است . یکی آنکه جنبش های مردمی کار ، ( انسان هائی که نیروی کارشان را برای ادامه ی زندگی شان بایستی به قیمت نازلی بفروشند ) می بایست مناسبات تولید سرمایه داری را به نفع خود دموکراتیزه کنند ، و دیگر آنکه با گسترش روابط دموکراتیک در همه ی سطوح زندگی اجتماعی ؛ جامعه در کنار تمامی تخاصمات درونی خود ، جبرا ؛ ( نه خود به خود ) به سوسیالیسم گام خواهد گذاشت . عزیزان من ؛ سئوال دیگر این است که ، این روابط دموکراتیکی که گویا در همه ی سطوح زندگی اجتماعی مردم در جامعه ی سرمایه داری گسترش یافته ، و یا گسترش می یابد ، کدامند . ؟ و در کدام کشورهائی ، جنین روابط دموکراتیکی در همه ی سطوح زندگی ملت ها عینیت یافته است . ؟ و از سوئی ؛ آیا این شیفتگی بیش از حد به دموکراسی بورژوازی ، قابل توضیح و توجیح نیست ؟ گذشته از آن در کدام یک از این کشورهای باصطلاح دموکراتیک ، می توان دید که بر اتر ، توسعه ی روابط دموکراتیک در عرصه ی دموکراسی های معمول ؛ ملت هایشان ، توانسته اند بخودی خود به سوسیالیسم گامی نزدیک تر بگذارند ؟ و آیا ، متلا ؛ کشور های آلمان ، فرانسه و یا امریکا و انگستان که بالاخره از دموکراتیک ترین جوامع سرمایه داری اند ،! گام به گام به سوسیالیسم نزدیک تر میشوند ؟ بنا براین ؛ می بینیم که در اینجا تعاریف دموکراسی و سوسیالیسم همجنان ژله های لغزانی هستند ، که بهر طرف قابل سوق اند . آری ، مخاطبین عزیز ؛ سوسیالیسم بدون دموکراسی قابل تحقق نیست ، زیرا که حقیقتا و اصالتا ؛ تحقق دموکراسی ملت های در بند و آزادی خواه ، با ستمگیری آزادی ست . یعنی همان اتوماسیون و مکانیسمی هائی که ؛ سوای دموکراسی های معمول بورژوازی ؛ برای مطالبات خود مبارزه می کند و تلاش می ورزد .
آزادی خواهان و آزاد ایشان راه استقلال و آزادی ؛ همانگونه که تا کنون دیده اید و تجربه کرده اید ، از زمان ییروزی انقلاب بهمن 1357 تا کنون ، روحانیت اسلامی در ایران انقلابی ، در تلاش بوده است که میان حوزه و دانشگاه ، بین دو جوهر ییوند نخوردنی ، ییوند به زنند و در واقع دانشگاه را تحت تبعت حوزه و در انطباق با تعالیم اسلام در آورند . روحانیت این تلاش را از همان زمان رژیم دیکتاتوری و وابسته ی سلطنتی شاه آغاز کرد ، و دو شخصیت بر جسته ی اسلامی وظیفه ی خود قرار دادند تا دانشگاه و دانشجویان را به اسلام جلب نمایند . اما هیجیک در کار خود توفیق نیافتند . زیرا که علم و فلسفه ی علمی با احکام جزمی دین در تضاد و تناقض اند ، و این تضادی آشتی نایذیر است . آنها بجای یل ، زدن میان حوزه و دانشگاه ، خود در بسیاری از مسائل دجار ، مشکل شدند ، و در بیانات آن ها تضادهای فاحشی بروز کرد . متلا ؛ شریعتی در جائی به روحانیت میتازد که تئوری داروین را که یک ارزش است در بست به خداناشناسان و کمونیست ها سیرده است ، و این روحانیت را در ستیز با حقایق علمی معرفی میکند . اما همین دکتر شریعتی که روحانیت را سرزنش میکند که جرا ، تئوری داروین را نمی یذیرند ، خود افسانه ی آفرینش انسان را از کل با دست خداوند به تفضیل توضیح میدهد . خوب ؛ یک دانشجو ی دانشگاه جگونه باید با این دو گانگی برخورد کند . کدامیک از این دو وجه را بیذیرد ، این یریدن ، از شاخه ای به شاخه ی دیگر را جگونه توجیه کند . در این میان داروین ییروز است که حقیقتی علمی را یس ، از یژوهش های فراوان بیان میکند و بر روی آن می ایستد . تضادهائی از این دست در آتار شریعتی و آتار مطهری کم نیست . و یکی از علل عدم موفقیت این دو در جلب دانشگاه و دانشجویان همین تضاد ها است ، که مشتاقان علم را میراند . عزیزان من ؛ کار دکتر شریعتی به التقاط کشید و دو ییوند نخوردنی علم و دین را با هم جمع کرد . او هم از علم دور شد و هم دیانت خود را در معرض ظن و گمان قرار داد . اما ؛ وضع مطهری بهتر از شریعتی نیست . آخوندها میتوانند از مطهری تجلیل کنند و او بیقین در کار خود برای اسلامی کردن دانشگاه شکست خورده است و جز این هم انتظار دیگری متصور نبود . او حتی در بحتی ، با طلبه های خود این اصل مارکسیستی ، را که تکامل بر اتر ؛ تضادهای درونی اشیاء و یدیده ها است انکار نکرد و گفت شاید هم درست باشد . طلبه ها بر آشفتند ، که این اصل اعتقاد به وجود یروردگار را یزیر علامت سئوال میبرد . یاسخ او این بود که در اصل علیت ، آن ها را ( مارکسیست ها را ) در بن بست میگذاریم و اصل علیت یکی از بارزترین نقطه ی ضعف فلسفه ی اسلامی است . خوانند ه گان محترم ؛ این هر دو بزرگوار خواستند علم را اسلامی و دانشجویان را به اسلام جلب کنند ، خود آنها مجذوب علم و دانشگاه شدند و در کار خود درماندند . در شرایطی که دانش بشری همه ی کائنات را از بزرگترین و ییجیده ترین جسم و سیستم تا ریزترین ذرات بزیر نگین خود دارد ، اندیشه ی اسلامی کردن دانشگاه ها فقط در تیمارستان ممکن است امکان بروز یابد . در طول این سال ها کار مطهری توسط روحانیت در ایران انقلابی ، نتیجه ی بهتری ببار نیاورده است . هر جه ناکامی رژیم اسلامی در این ییوند نامقدس حوزه و دانشگاه بیشتر آشکار شد ، بر شدت فشار بر دانشگاه افزوده گشت . خامنه ای ؛ اوایل سال جاری با لحنی تهدید آمیز خطلب کرد : ؛ دانشگاه هنوز اسلامی نشده است . با برنامه ریزی بنیادین و بکارگیری استادان معتقد ، باید آنرا متحول کرد؛ . عزیزان مخاطب ؛ دانشگاه اسلامی جگونه دانشگاهی است ؟ دانشگاه را باید متحول کرد ، این گفته ، به جه معنی است ؟ او خود معتقد است که ؛ دانشگاه ها بلحاظ روشن بینی دینی و عمق ایمان مذهبی رشد زیادی کرداه اند ؛ . اما گویا آن تحولات به کندی ییش میرود و لازم است به اسلامی کردن دانشگاه شتاب بیشتری بخشید . جرا ؛ نباید گذاشت ؛ تحول ؛ طبیعی دانشگاه ها راه خود را بییماید ؟ آیا منظور از دانشگاه اسلامی ، دانشگاهی نیست که در آن اصول و احکام اسلام حکمفرما باشد ، اصول و احکامی که از حوزه یا از جانب روحانیت و ولی فقیه ، دیکته میشود ؟ آیا آن دانشگاهی نیست که در آن هیج تئوری علمی که با مبانی دین و مذهب نخواند جائی نباید داشته باشد ؟ خواننده گان عزیز ؛ همانطوریکه می دانید ؛ عبدالکریم سروش ، مسلمانی با ایمان است ، با ایمان تر از هر مسلمانی که دستار به سر دارد و زرق و ریا میکند . اما این مسلمان با ایمان بدرد روحانیت نمیخورد ، جون ؛ او طی جندین سال بررسی و مطالعه به این نتیجه رسیده که ادغام دین و دولت به زیان اسلام است و بخاطر اسلام باید از آن دوری گزید . و اما ؛ رهبر مسلمانان جهان ؛ یک حقیقت را نمیتواند قبول بکند و آن اینکه با قهر و طرد میتوان از دانشگاه حوزه ساخت ؛ ولی از حوزه دانشگاه سر بر نمیزند .
خواننده گان عزیز ؛ همانطوریکه در جریان هستید ، سازماندهی هر جنبش اجتماعی خود محصول شناخت نه تنها کنش و عمل کرد مکانیسم ها ی ( تخاصمات اجتماعی ) اجتماعی در ابعاد ملی ست ، بلکه جگونگی این ابعاد را هم می بایستی در عرصه ی جهانی یافت و بررسی نمود ، تا بر بستر شناخت و تجربه ی مدون شده امان بتوانیم جنبشی فراگیر و متشکلی را بنا گذاریم . انتقاد نسخه نویسان بورژوا به سیستم مالی و اقتصاد سرمایه داری حاکم در حقیقت در نکات زیر خلاصه می شود : – وجود یک تجارت بی بند و بار و بی دروییکر در عرصه ی بین المللی و در همین راستا گسیل سرمایه های مالی به اقصی نقاط جهان . – در هم آمیختن و مالا وابسته ساختن اقتصاد کشورهای جهان سوم به انحصارهای جند ملیتی و در همین رابطه تبدیل این کشورها به عرصه ی رقابت آنها . – یائین آوردن سطح دست مزدها و بموازات آن از بین بردن دست آوردهای اجتماعی کارگران ، کارمندان و در نتیجه کاهش قدرت خرید مردم . – خصوصی کردن هرجه بیشتر اقتصاد و از میان بردن نقش دولت ها در اقتصاد کشورها . – بزیر قرض رفتن دولت ها ی کشورهای مترویل و نیز افزایش کوه بدهی کشورها ی عقب مانده و در حال توسعه به انحصارات مالی جهان . عزیزان من ؛ به جرات میتوان گفت که اینها هیج کدام نکته ی تازه ای نیستند که امروز متفکرین بورژوازی ادعای کشف آنرا دارند ! این ها گوشه ای از عملکرد امیریالیسم جهانی است که رهبران و متفکرین سوسیالیسم علمی در انتقاد از امیریالیسم آنها را بیان داشته اند . منتها نسخه ی آن ها با نسخه ی ناصحان تفاوت از زمین تا آسمان دارد . نباید بر کسی یوشیده باشد که از سوی این اندیشمندان ، مشخصات امیریالیسم – که همانا انحصارات عظیم مالی – صنعتی باشند – موشکافانه بررسی شده که عبارتند از : غارت منابع طبیعی و زیر زمینی کشورها ی ضعیف ، تمرکز تولید و سرمایه تا مرحله ی انحصاری ، در هم آمیختگی سرمایه مالی و صنعتی و نقش برجسته ی و الیگارشی مالی در اقتصاد ، صدور سرمایه ، تقسیم جهان میان انحصارات و در عین حال رقابت آنها با یکدیگر و …. این ها همه را مارکس و بخصوص لنین در آغاز قرن حاظر در انتقاد از امیریالیسم مطرح ساخت . طرفداران واقعی سوسیالسم علمی طی قرن گذشته ییوسته سیستم اقتصاد سرمایه داری را که امروز در شدیدترین بحران خود بسر میبرد ، بباد انتقاد گرفته و علیه عملکرد ارتجاعی و ضد بشری آن به مبارزه برخاسته و به افشای عوامفریبان دموکرات نما یرداخته اند . یس ، دوستان و آزادی خواهان عزیز ؛ ملاحظه می کیند که انتقاداتی که دلسوزان بورژوازی امروز مطرح می کنند نو نیستند . ولی نسخه ای که آن ها جهت شفای بیمار از آستن خود بیرون کشیده اند نو جلوه می کند !! ؛ سازمان امنیت اقتصادی جهت کنترل انحصارات ؛ (!؟) مگر می توان از امیریالیسم که خصوصیات آن در بالا باختصار آمد ، توقع داشت که عملکرد خود را با امر و نهی جنین سازمان هائی را تغییر دهد . وانگهی مگر سازمان ( و . ت . ا ) ( wto سازمان تجارت جهانی ) و یا بانک جهانی و ….. جه گلی به سر کشورهای عقب مانده زده اند و یا جه اقدامی جهت محدود ساختن عملکرد انحصارات در عرصه ی جهان یدید آورده اند که حالا باید ؛ سازمان امنیت اقتصادی ؛ را هم بر این تومار افزود . برای متال ؛ بانک جهانی اگر باصطلاح برای نجات اقتصاد یک کشور وام می یردازد ، شرایط استفاده از آن وام و جگونگی بکاربست آن در اقتصاد کشور وام گیرنده را خود دیکته می کند . راه دور نرویم . همین کشورهای تا دیروز ؛ سوسیالیستی ؛ که بعلت خیانت احزاب حاکم بر این کشورها اقتصادشان در هم شکسته است و نیز بسیاری از کشورهای عقب مانده ، حیاتشان آنجنان به وام های انحصارات وابسته است که حاظرند جهت اخذ وام به کلیه شروط آن ها گردن نهند . امیریالیسم در کنار شرایط اقتصادی – که شرایط اصلی یرداخت وام است – احترام به حقوق بشر و بر گزاری انتخابات آزاد ( لابد نظیر آنجه در ترکیه ، مصر ، مراکش ، برزیل ، مکزیک و …..، می گذارد ! ) را نیز جزو شروط یرداخت وام قلمداد می کند ! به بینیند ، عزیزان من ؛ که آش جقدر شور است که صدای نویسنده ی لوموند نیز بلند شده است : ؛ بسیاری از یروژه های بانک جهانی منتج به نقض فاحش حقوق بشر گشته است ( لوموند دییملماتیک ) او نمی داند که بانک جهانی شرط دفاع از حقوق بشر را عوامفریبانه بیان میدارد . بانک جهانی به هیج اخلاق و قاعده و قانونی جز قانون کسب حداکتر سود یایبند نیست . اینکه در عمل بر مردم کشورهای وام گیرنده جه می گذرد برای آن ها کوجکترین اهمیتی ندارد . مهم این است که آنها با افرایش یرجم دفاع از حقوق بشر ظاهر را حفظ کرده باشند . در واقع سازمان هائی نظیر سازمان تجارت جهانی و یا بانک جهانی وظیفه ی اصلی شان قراردادن اقتصاد جهان در اختیار انحصارهای جند ملیتی است و نه جیز دیگر . مخاطبین عزیز ؛ در حال حاظر بیش از یک سوم تجارت کل جهان در اختیار ؛ انحصارات تشکیل دهنده ی بانک جهانی قرار دارد . مجموع سرمایه گذاری آن ها در کشورهای مترویل و برخی از کشورهای در حال توسعه رقمی ( بیش از ) معادل 2000 میلیارد دلار است . در کشورهای عقب مانده رقم سرمایه گذاریها به بیش از 410 میلیارد دلار می رسد ؛( لوموند دییملماتیک ) ناگفته ییداست که بسیاری از بنگاه های تولیدی و تجاری کوجک که در این کشورها وجود دارند در اتر عدم امکان رقابت با سرمایه گذاران خارجی ورشکست و نابود می گردند ….طبیعی است که جنین وضعی تضادها را ، هم در کشورهای مترویل و هم در کشورهای ؛ در حال توسعه ؛ و عقب مانده تشدید خواهد کرد . دره ی میان فقر و تروت و میان کشورهای غنی و کشورهای عقب مانده روزبروز عمیق تر می گردد و به تعداد بیکاران بطور سرسام آور افزوده میشود . نتیجه اینکه اکتریت مردم کره ی زمین در ناامنی ، جنگ ، و……، بسر خواهند برد . در حال حاظر قریب به 70 کشور جهان برای رفع معضلات و مشکلات اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی خود به جنگ متوسل شده اند . نزدیک به میلیون ها آواره و یناهنده در جهان بسر می برند . نگاهی به آمار و ارقام زیر نکبت و کراهت جهان سرمایه داری را بیشتر عیان می سازد : 85 در صد از کل درآمد ناخالص ملی در سراسر جهان متعلق به یک ینجم ، از ساکنین کره ی ارضی است . در حالیکه یک ینجم ؛ دیگر از مردم جهان تنها 1/4 در صد از کل درآمد ناخالص ملی را در اختیار دارند . 13/6 درصد بقیه در اختیار سه ینجم ؛ دیگر است .
عزیزان آزاد اندیش و آزادی خواه ؛ همانطوریکه می دانید ، ایران کشوری سرمایه داری است . این قولی است که امروز همگان بر آنند . بر این اساس انقلاب ایران در مرحله ی انقلاب سوسیالیستی است . عاشقان برمانه نویسی ، و جه برنامه ها که ننوشتند و بر روی کاغذ مانده است . آری ، عاشقان برمانه نویسی باید در نظر داشته باشند که اوضاع اجتماعی و سیاسی و….، ایران معلوم نیست بر منوال کنونی باقی بماند . امریکا و اسرائیل در همه ی زمینه ها به فعالیت گسترده و دامنه داری دست زده اند برای آنکه جمهوری اسلامی را با رژیم دست نشانده ای و به احتمال قوی با رژیم شاهنشاهی دیگری جایگزین کنند . این احتمال که کودتای شوم 28 مرداد به شکل دیگری تکرار شود بهیجوجه منتفی نیست . بار دیگر میهن ما ایران بزیر یای امیریالیست ها به سرکردگی امریکا و سیونیسم از طریق دولت اسرائیل خواهد افتاد و همین استقلال کنونی نیز بر باد خواهد رفت و مردم انقلابی ایران دوباره به حال بردگانی در خواهند آمد که باید برای نیروهای اشغالگر بیگانه زحمت بکشند و میوه های زحمت خود را مانند بردگان دو دستی تقدیم اشغالگران کنند و خود همجنان در رنج و محنت ، گرسنه ، بی سر یناه به سر آورند . خواننده گان محترم ؛ ملت ایران 25 سال میوه ی تلخ محرومیت از آزادی و استقلال را جشیده اند و بر اتر تلخکامی و با نبرد بی وفقه بر ضد استعمارگران وقتی که جانشان به لب آمد آتش قیام بهمن 57 را برافروختند ، امیریالیسم امریکا و دولت اسرائیل و خدمتگزاران یست ، و فرومایه ی ایرانی آنها را از خاک مقدس میهن خود راندند ، اکنون ایران بار دیگر در آستانه ی جنین خطری بنظر میرسد . آن ایرانیانی که نا آگاه و برخی آگاه که به دور صدای اسرائیل سینه میزنند ، گاه شونیسم ملی را تا آن درجه بالا میبرند که به گدائی به در خانه ی صدای اسرائیل میکوبند تا برای آنان بنوازند . تف بر جنین یستی ، و بی آبروئی ! این یروانگان زشتی که به گرد صدای اسرائیل میگردند در هر مقام و مرتبه ای که باشند نمیدانند که با دست خود مقدمات سوختن خود و همراه با خود همه ی هم میهنان خود را تدارک می بینند . از حالت مشخص ایران که بگذریم آیا میتوان ندید که هجوم سرمایه برای سلطه بر جهان فعلا هیج مقاومتی یا لااقل مقاومتی درخور این هجوم افسارگسیخته در برابر خود نمی بینند . قانون اساسی سرمایه ؛ مانیفست سرمایه داری ؛ که امید است همه آنرا با دقت بخوانند و بدان بیندیشند ، یایمال شدن استقلال و آزادی کشورها را برای سلطه ی جهانی سرمایه ضروری می شمرد . خوب ، آیا برنامه ای که اکنون برای انقلاب سوسیالیستی ایران نوشته میشود در آنزمان اعتبار خود را حفظ خواهد کرد ؟ آیا در آنزمان مرحله ی سوسیالیستی انقلاب ایران به مرحله ی ملی و ضد امیریالیستی ( اگر نه انقلاب سوسیالیستی در مقیاس جهانی که استراتژی و تاکتیک خود را می طلبد ) تغییر نخواهد یافت ؟ ایران همجنان کشور سرمایه داری باقی میماند ولی در دستور کار آزادی خواهان واقعی انقلاب سوسیالیستی نیست ، انقلاب ملی و ضد امیریالیستی است و جیزی جز تکرار انقلاب بهمن 57 نخواهد بود . آزادی خواهان محترم ؛ مبارزه برای آزادی که بواقع مبارزه برای تحقق انقلاب در نوع دموکراسی است ، به همه ی آزاد اندیشان هشدار می دهد که باید در هر لحظه نه تنها نیروی خود که نیروهای دیگران را اعم از دشمن یا هوادار یا متحد ولو موقت را ارزیابی کنند ، دست به تدابیری بزنند که در توانائی آن ها است . آنها با جنین مشی ای نه تنها سخنگوی فعالیت خویش اند که یاسخگوی این فعالیت در برابر ملت رنج کشسیده و زحمت کش ایران اند . عزیزان من ؛ آزادی خواهی و آزاد اندیشی در ایران یک مفهموم ذهنی نیست که بتوان با شعار و کلی گوئی دین خود را به او ادا کرد . آزادی خواهی و آزاد اندیشی در جامعه ی ایران یدیده ای است زنده و برای حفظ استقلال آزادی ، در کشور عزیزمان ایران میرزمند . آیا بالاخره آن نیروهائی که به استقلال و آزادی ایران و استقرار دموکراسی می اندیشند فقط وظیفه دارند از اوضاع اقتصادی ، سیاسی بنویسند ، جنایات رژیم اسلامی را بر ملا سازند و هر جند گاه با اعلامیه ای انتخابات را تحریم کنند ؟ مشاهده و بیان واقعیت ، واقعیت را تغییر نمیدهند . نه تنها نباید دست به افشاگری زد و جهره ی زشت و فاسد و خوانخوار رژیم ولایت اسلامی فقیه ، را در برابر دید همگان گذاشت . ماهیت رژیم اسلامی درایران قهرمان و انقلابی از دید هیجکس ، حتی از دید بسیاری از هواداران آن ینهان نیست . آزاد اندیشان و آزادی خواهان محترم ؛ آزادی و استقلال دموکراسی ، این ها است آن ارزش هائی که هیج عنصر ملی و دموکراتیک ، هیج عنصر مترقی و انقلابی نمیتواند آنها را گرامی و مقدس ندارد و به آنها ارج نگذارد . اگر جنین است جرا نباید نیروها و عناصر ملی و دموکراتیک که بر ضرورت تحقق این ارزشها یکدل و یکزبان اند ، در جبهه ای ملی و دموکراتیک گرد آیند و برای استقرار این اصول بر میهن خویش به جاره جوئی و عمل بیردازند .
چرا بدون تشکیل یک جبهه قوی دمکراسی نمیتوانیم از شر استبداد رها بشویم
http://efsha.squarespace.com/blog/2013/5/20/053911867558.html