اندر باب نظر سنجی بالاترین:
تقریبا 7 روز بعد از تصمیم گیری مدیریت بالاترین مبنی بر محدود کردن لینک هایی که به نظر عده ای ممکن است نسبت به مذهب توهین آمیز و یا تمسخر آمیز باشند و پس اعتراضات تعداد زیادی از کاربران، بالاترین در اقدامی انقلابی برای اولین بار دست به یک نظر سنجی تاریخی زد:
این نظر سنجی که حاکی از درایت مدیریت سایت از موضوعات مورد اعتراض دارد با 3 گزینه زیر طرح گردید:
1. با انتشار لینک در نقد دین حتی اگر حاوی مطالب توهینآمیز و تمسخرآمیز باشد موافقم.
2. کلا با نشر هر گونه لینک در نقد دین مخالفم.
3. با انتشار لینک در نقد دین موافقم به شرطی که حاوی مطلب توهینآمیز و تمسخرآمیز نباشد.
این نظر سنجی مرا بیاد رفراندم جمهوری اسلامی انداخت. جمهوری اسلامی آری یا خیر.
این نظر سنجی فراموش میکند که نگرانی اصلی بسیاری از کاربران محدود کردن آزادی بیان به بهانه مخالفت با توهین به عقاید مذهبی است.
این نظر سنجی فراموش میکند که ستوال بسیاری از کاربران اینست که مرجع تصمیم گیرنده در رابطه با اینکه آیا نوشته ای توهین آمیز هست یا نه کیست؟. آیا یک نفر قرار است این کار را انجام دهد؟ آیا این معیار بر اساس استاندارهایی مشخص میشود که هدفش حفظ آزادی بیان است یا احساسات یک عده کار بر مذهبی؟
مسلمانهای قشری و تمامیت خواهان طرفدار حکومت مذهبی در بالاترین که از نظر تعداد کم هم نیستند اساسا نقد دین و خرافات دینی را برنمی تابند و طرح بسیاری از ستوالات بوسیله عده ای دیگر از کاربران را توهین آمیز میدانند. در نظر بگیرید که رهبر اخلاقی و دینی شان؛ همین «امام راحل» فرمان قتل سلمان رشدی رو برای نوشتن یک رمان را صادر کرد.. خوب اگر با منطق این قشری ها بخواهیم پیش برویم کتابهایی مثل 23 سال دشتی و نوشته های کسروی را هم توهین میدانند.
توضیح آقای یحیی نژاد در رابطه با حذف نوشته های به زعم ایشان توهین آمیز و هزل گونه اعتراض اینگونه کاربران بوده است. ایشان در بیانیه ای که بدون نظر خواهی از دیگر کاربران صادر کرده اند متذکر شده اند که اگرچه اصل آزادی بیان مورد قبول ایشان هست اما بنا بر مصلحت و جلوگیری از ترک کاربران مذهبی تصمیم به ایجاد محدویت برای این نوشته ها گرفته اند!
خوب آقایان و خانم های مذهبی ممکن است فردا از انتقادات به امام «راحل» نیز رنجیده خاطر شده و بصورت گروهی تصمیم به ترک بالاترین نمایند. با این منطق آقای یحیی نژاد، سیر محدود کردن آزادی بیان در کجا متوقف خواهد شد؟.
آیا اصل آزادی بیان بسیار مهمتر از منافع گروهی و یا سیاسی یک عده خاص نیست؟
از طرفی سلطه هزار و چهارصد ساله فرهنگ استبداد مذهبی همراه با بلایی که نظام ولایت مطلقه فقیه در 30 سال اخیر بر سر حقوق و آزادیهای سیاسی و آزادی بیان آورده است. با تاخت و تاز بلامنازعی که قشریون مذهبی و طرفداران حکومت مذهبی در نفی صداهای مخالف داشته اند. با یورش وحشیانه ای که حکومت مذهبی به حقوق و آزادی های مدنی از جمله آزادی بیان و آزادی نقد دین روا داشته است.تصور میکنم این اقشار ظرفیت و تحمل شنیدن هر صدای مخالفی را از دست داده اند.
دین سالاران و مسلمانان تند رو شاید بهتر است ظرفیت شان را برای شنیدن انتقاد بالا ببرند.
کسانی که حرف فقط حرف خودشان بوده و هر بدیل دمکراتیکی را در این 30 سال گذشته سرکوب کرده اند شاید بهتر باشد بجای پافشاری بر نفی آزادی بیان در این فضای مجازی کمی بیشتر فرهنگ مدارا را تمرین کنند(1). البته اینجا قصد دفاع از برخی نوشته های پرخاشجویانه که گاه با محتوای نازلی طرح میگردند را ندارم. همچنین بالاترین حق دارد که بر اساس قوانین سایت مانع انتشار مطالبی باشد که از کلمات رکیک استفاده میکنند. اما آیا میتوان با استناد به حکمی کلی در رابطه با مطالبی که ممکن است در نظر بعضی افراد توهین آمیز باشد، اصل پایه ای آزادی بیان را مورد تعرض قرار داد؟
در نوشته دیگر گفته بودم که ترجیح میدهم حتی به عقیده ام توهین بشه ولی حق آزادی بیان دیگران را نگیرم. چرا که با وجود آزادی بیان میتوانم از خود دفاع کنم. اما بدون داستن آزادی بیان مجبور به سکوت خواهم بود و کسی صدای مرا نحواهد شنید.
چرا که آزادی بیان و دفاع از ان نقشی بسیار مهمتر در رشد شعور جمعی و نهادینه شدن ارزش های دمکراتیک دارد، تا محدود کردن آن به این دلیل گاه موجه که توهین به نظرات دیگران کار درستی نیست.
اگر منظور از این همه سرو صدا جلوگیری از استفاده از الفاظ رکیک در رابطه با نوشته ها بوده، اگر عده ای نگران فحش رکیک دادن به شحصیت های مذهبی صدر اسلام هستند که برای ان قانون جدید لازم ندارید. اکنون نیز بر مبنای قوانین بالاترین استفاده از الفاظ رکیک غیر قانونی هست.
اما برگردیم به روش های مدیریتی در بالاترین که خود یکی دیگر از موضوعات اصلی مورد اعتراض بوده و در این نظر سنجی کاملا نادیده گرفته شده است. بسیاری از کاربران سایت بالاترین بر این عقیده هستند که شیوه مدیریت بالاترین قیم مابانه است. این در حالی است که علیرغم خصوصی بودن مالکیت سایت، بخش قابل توجهی از ارزش سایت در نتیجه تولید محتوا بوسیله کاربران آن پدید میآید. بدیهی است که انتظار آنان مشارکت در تصمیم گیری ها و سیاستهای سایت بصورتی دمکراتیک است. امری که بطور مکرر از طرف مدیریت بالاترین نه تنها رعایت نشده بلکه در مواردی با برخورد هایی نادرست وگاه توهین آمیز موجب اعتراضات گسترده ای گردیده است.
بر این اساس بسیاری از کاربران معتقدند که برای حفظ و رشد بالاترین بعنوان مجموعه ای چند صدا و با مدیریت دمکراتیک و برای جلوگیری از تبدیل شدن بالاترین به ارگان تبلیغاتی یک جریان سیاسی خاص. یکسری تغییرات در شیوه اداره و اعمال قوانین و سیاست ها در بالاترین ضروری است:
راه حل پیشنهادی در جهت دمکراتیزه کردن مدیریت سایت شامل موارد زیر میگردد.
1. عدم سانسور و احترام به اصل آزادی بیان بدون هرگونه تبعیض.
2 . ایجاد فورومی در بالاترین برای بحث و تبادل نظر اعضا و مدیریت سایت راجع به مشکلات و چالش ها.
3 . نظر سنجی و بررسی نظرات کاربران قبل از تصمیم گیری در رابطه با تغییرات وایجاد مکانیزمی برای رای گیری در رابطه مسایل و موضوعات مهم و مورد اختلاف که در رابطه با تحولات مطرح میگردند.
4 . بوجود آوردن کمیته ای منتخب از طرف کاربران برای بررسی اختلافات و مسایل کاربری بهمراه مستولین سایت بمنظور تلاش در جهت دمکراتیکزه و منصفانه کردن تصمیم گیری ها.
این پیشنهادات باعث دمکراتیزه کردن و در نهایت قانومند شدن روابط در بالاترین میگردد. مشارکت کاربران در این مدل همچنین باعث خواهد شد که آنان بالاترین را از آن خود بدانند و با دلگرمی بیشتر به هدف های اصلی که شامل اطلاع رسانی و تبادل نظرات در رابطه با موضوعات بپردازند.
خوشبختانه درجه اگاهی و مخالفت با محدود کردن آزادی بیان در بالاترین بسیار امیدوار کننده است. تصور میکنم که شعور سیاسی ایرانیان مانع از آن خواهد شد که گرایش های غیر دمکراتیک و قیم مابانه در فضای مجازی موققیتی بدست آوردند. چرا که با وجود آلترناتیوهای متنوع، ایرانیان دمکرات فضاهای جدید برای بحث و تبادل نظر بوجود آورده و خواهند آورد.
1. بازخوانی فرهنگ. محمد مختاری
بیژن پوینده
نوشته بارزشی در این زمینه از بلوا:
بالاترین توهین به هر باوری نیاز به «ولی» داشتن آن است
————————————————————————————
مرحبا
» مسلمانان تند رو شاید بهتر است ظرفیت شان را برای شنیدن انتقاد بالا ببرند»
what you wrote is absolutely correct. the radical muslim say everything they want to non-muslims but dont want to hear any critics over islam.
آیا یک توهین کننده ،میتواند بیش از یک ابله و عقده ای باشد؟چه به دین و چه به یک قوم.
آنچه در بالاترین به عنوان نقد دین نوشته شده تاکنون نقد دین نبوده است آنها یک سری مطالب بی سر وته وبدون پشتوانه وتنها برای شلوغ کردن فضا واستفاده از فضای موجود، که دین زدگی است وحاصل حکومت دیکتاتوری مذهبی است، بوده است . نقد باید علمی باشد وخارج از افترا وتهمت وتوهین به یک عقیده نمی شود به اسم آزادی بیان بدون دلیل به افراد وعقاید توهین کرد . حتی در آزادترین کشورهای دنیا هم این کار مذموم است . شما باید برای مطالبتان دلیل علمی داشته باشید وطرف مقابل امکان پاسخ . بمباران مطالب بدین شکل تنها با هدف تاثیر گذاری بر روی عوام بدترین نوع بیان نقد ودیدگاه است . ما می توانیم به مقدس ترین چیزها اعتراض ونقد داشته باشیم ولی نه با توهین و تمسخر. پیشنهاد می کنم بالاترین فضای مناظره آزاد با موضوعات مشخص فی مابین اعضا وغیر اعضا برگزار کند و قوانین مشخص برای مناظره تعریف شود و سپس کل آن بدون سانسور منتشر شود وقضاوت را به عهده خوانندگان بگذاریم.
با سپاس فراوان از متن بسیار جالب شما و نحوه نگرش شما به این مشکل اخیر در بالاترین
پیروز و سر بلند باشید دوست عزیز
ای کاش اتاق کوچک ذهنمان پنجره ای داشت هر چند کوچک…
ای کاش سکوت تلخ اندیشه یمان، معنای داشت هر چند بی رنگ….
از هموطنان عزیزم برای طرج نظراتشان متشکرم. نظر شما را راجع به این موضوع به نوشته ای خواندتی و با ارزش از دوست بلاگرم بلوا جلب میکنم:
بالاترین توهین به هر باوری نیاز به «ولی» داشتن آن است
man benazarm farghe beyne naghd va tohin man khyli to balatarin diidam hata fosh keshidan bedin ya kasay dige in kar dorost nist naghd ba tohin fargh mikone tohin be har kas ghom va maneshi eshtebahe vagrna che farghi hast hame nazarat aghayed ghabele ehterame vaghean bazi as dostan be sorate oghdey var tohin mikonan che berese in adama to ye donyay azadm bashand
برخی چیزها مطمئنا توهین است، مانند: «مردکه بی شعور»
برخی چیزها توهین نیست ولی توسط پیروان ممکن است توهین تلقی شود، مانند: «محمد دچار بیماری بود و آن بر کارهایش تاثیر میگذاشت». نه بیماری داشتن توهین است و نه تاثیر آن بر کار. مثال زیاد است.
بالاترین دارد، ابهام، سردرگمی، بی دقتی، مصلحت بازی، کلی گویی ایرانی را ادامه میدهد. کلی گویی یکی از راههای در رفتن از زیر قضیه و پیش بردن اهداف است. کلی گو فقط میپرسد: آیا توهین بد است؟ که البته هر خردمندی به آن پاسخ مثبت میدهد. گلی گو هم جواب مثبت را دلیل درستی منطق خود گرفته، اهداف خود را پیش میبرد.
———-
برخی چیزها مطمئنا توهین است، مانند: «مردکه بی شعور»
برخی چیزها توهین نیست ولی توسط پیروان ممکن است توهین تلقی شود، مانند: «محمد دچار بیماری بود و آن بر کارهایش تاثیر میگذاشت». نه بیماری داشتن توهین است و نه تاثیر آن بر کار.
بالاترین دارد، ابهام، سردرگمی، بی دقتی، مصلحت بازی، کلی گویی ایرانی را ادامه میدهد. کلی گویی یکی از راههای در رفتن از زیر قضیه و پیش بردن اهداف است. کلی گو فقط میپرسد: آیا توهین بد است؟ که البته هر خردمندی به آن پاسخ مثبت میدهد. گلی گو هم جواب مثبت را دلیل درستی منطق خود گرفته، اهداف خود را پیش میبرد.
به نکته درستی اشاره کردید. یکی از مشکلات بالاترین همین مسئله است. قوانین کلی هستند و بکرات از طرف مسئولین سایت مورد استفاده ابزاری قرار میگیرند.
نظر خواهی از نظر فنی نیز کاملا بی ارزش است. چرا مه هر کسی با استفاده از پراکسی میتواند بارها در این نظر خواهی شرکت کند. مطمن هستم بعضی حوزه های مقاوما بسیج و ابچه های سپاه» حتما از این اکازیون استفاده خواهند کرد!
«اسلام باطل است» از نظر مسلمانان توهین و از نظر بی دینان کمال حقیقت، راستی، و بیان واقعیت است. باالاترین شیوه نادرستی را برای نگرخواهی بر گرفته است.
————–
بهترین نوشتهای بود که در این زمینه خواندهام. سپاس.
در جایی دیگر هم گفتم که دوستان باید موضوع را با چند مثال (مثلا ۱۰ مثال که کاملا توهین است و ۱۰ مثال دیگر که بین دینداران قشری و بی دینان و سایرین اختلاف است) روشن کنند. من کاربری بالاترین را ندارم که چنین پیوندی به آنجا بفرستم. حتا اگر مسیولان بالاترین قصد خیر داشته باشند، متوجه موضوع نیستند که دارند کلی گویی و مبهم اقدام مینمایند. مشکل اصلی ما با نظامهای دیکتاتوریمان (مثل جمهوری اسلامی) در واقع همین است، تمام این جنبش سبز به خاطر همین موضوع بوجود آمده. ظاهرا مسیولان بالاترین در این مورد بی دقتی کرده و دوباره و ندانسته دارند بر طبل دیکتاتوری میکوبند.
وقتی توهین به اسلام ممنوع شود (که معلوم نیست مرز آن کجاست) فردا پس از تشکیل احتمالی حکومت سبز، توهین به سبز را هم میتوان ممنوع کرد! و توهین به خیلی چیزهای دیگر که باندها، احزاب، مافیاها و حکومت خوشش نمیآید، یا به مصلحت برخی یا اکثریت نیست! و باز روز از نو روزی از نو. اگر میخواهیم تغییر کنیم، وقتش همین الان است و نه فردا. بالاترین متوجه نیست که دارد چه میکند. گرچه نقش بالاترین زیاد نیست ولی اهمیت دارد و باید آزادی را از جایی تمرین کرد.
اگر پیام تکراری فرستادهام، خواهشمندم پاک کنید. در برخی موارد این وردپرس نشان نمیدهد که پیامم فرستاده شده یا نه.
دید مذهبی باعث این بدبختی ۳۲ ساله و بلکه بقول شما چند قرنه بوده است. جالب اینجاست که مذهبیون در این عامل اصلی شک نمیکنند و حتا یک ذره هم احتمال نمیدهند که آن مسبب بوده است. چگونه میتوان همان چیزی را که اصل بوده یا اصل پنداشته شده است را بدون ذرهای شک و بررسی بی تقصیر دانست؟ اگر این اسلام نبوده، اسلام ناب کجاست؟ چه کسی میخواهد آنرا بیان و عملی کند؟ آیا کارشناس تر از همین روحانیون که آن کردند؟ اگر هم هر چه بوده دین نبوده و میخواهید تفسیر جدیدی ارایه کنید یا به تفسیرهای نو متوسل شوید، اینکه تازه آغاز راه است، چرا به خیال خود مبنای آن رای صادر میکنید؟ چگونه آن ناپختگی و روش آزمایش پس نداده راهنمای راه شما شده است؟ واقع این است که دارید بر مبنای همان اسلام جمهوری اسلامی رای میدهید، چون چیز دیگری وجود ندارد که فعلا مستحکم و قابل عرضه باشد!
[…] به بیرون * اندر باب نظر سنجی بالاترین (بیژن […]
پوینده عزیز، الان پست ات را خواندم.
در همین رابطه و با نگاهی بسیار نزدیک به مطلب خوب ات:
http://ziasja.blogspot.com/2010/11/blog-post_23.html
عزیزان من ؛ ایران کشوری ست سرمایه داری . این قولی ست که امروز همگان بر آنند . براین اساس انقلاب ایران در مرحله ی گذار به انقلاب سوسیالیستی قرار دارد . عاشقان برنامه نویسی ، و جه برنامه ها که ننوشتند و بر روی کاغذها نمانده است . آری ، عاشقان برنامه نویسی باید در نظر داشته باشند که اوضاع اجتماعی ایران آبستن گذار و تغییر برای استمرار استقلال ملت ایران است . امریکا و اسرائیل در همه ی زمینه ها به فعالیت گسترده و دامنه داری دست زده اند ، برای آنکه جمهوری اسلامی را با رژیم دست نشانده ای و به احتمال قوی با رژیم شاهنشاهی دیگری جایگزین کنند . این احتمال که کودتای شوم 28 مرداد به شکل دیگری تکرار شود بهیجوجه منتفی نیست . تا بار دیگر میهن باستانی ما ایران بزیر یای ، امیریالیست ها به سرکردگی امریکا و سیونیسم از طریق دولت اسرائیل بیفتد …. و همین استقلال کنونی بر آمده از انقلاب ملت ایران نیز بر باد برود ، و مردم ما دوباره به حال بردگانی بیش از همیشه ، در بیایند . که این گذشته و حال تاریخی ؛ برای نیروهای مردمی خواستار دمکراسی و جبهه ی آزادی ؛ بایستی درسی مهم و تاریخی بشمار برود . آزادی خواهان و عزیزان گرامی ؛ همانطوریکه می دانید ، آزادی و استقلال و دمکراسی ، این ها هستند آن ارزش هائی که هیج عنصر ملی و دموکراتیک ، هیج عنصر مترقی و انقلابی نمیتوانند آنها را گرامی و مقدس ندارند و به آن ها ارج نگذارند . اگر جنین است جرا ؛ نباید نیروها و عناصر ملی و دموکراتیک که بر ضرورت تحقق این ارزش ها یکدل و یکزبان اند ، در جبهه ای ملی و دمکراتیک گرد آیند و برای استقرار این اصول بر میهن خویش به جاره جوئی ، و عمل بیردازند . خواننده گان خوب ؛ این دو ارزش ، این دو اصل و فقط این دو ، میتوانند همه ی نیروهای ملی و دموکراتیک را در جبهه ای گرد آورند . جبهه ای که معنا و محتوای واقعی آن تمام نمای دولتی ملی و دموکراتیک با حفظ استقلال ملی ؛ خواهد بود که باید از آن سر بر آورد . ( سیامک 20.02.2011 )