خواستهای جمهوری خواهی:
– آنچه اکثريت مردم می خواهند نظام پيچيده ای نيست. مردم ايران خواهان آنند که حقوق انسانی شان رعايت شود، کشوری آباد و آزاد داشته باشند و بتوانند برای ساختن زندگی بهتر تلاش کنند.
تجربه های مکرر تاريخی نشان داده که بهترين روش رسيدن به چنين هدفی نفی نظام ديکتاتوری (از هر نوع موروثی، مذهبی، نظامی و فرقه ای) و رويکرد به استقرار دمکراسی در کشورمان است. نفی نظام استبدادی، مستلزم شرکت آگاهانه مردم در تعيين سرنوشت خويش، احترام به حقوق انسانی و نهادينه کردن اصول جهانی حقوق بشر است. اين اصول حاصل قرن ها مبارزه بشريت عليه جهل و استبداد است و سو استفاده ابزاری قدرت های سلطه جو از این مفاهیم ، از اهمیت و ضرورت اجرای اين دستاورد های با ارزش بشريت برای ساختن جامعه ای بهتر نمی کاهد.
بهترين نظام سياسی برای استقرار دمکراسی، نظام جمهوری ایران به مفهوم زير است:
– دمکراسی نه به مفهوم استبداد اکثريت بلکه سازمان دهی امور بر مبنای رای اکثريت و رعايت حقوق اقليت ..
– نظام جمهوری بر مبنای احترام به حقوق بشر، رعايت حقوق شهروندی و مسئوليت پذيری مسئولين و شهروندان در اداره جامعه و حل مشکلات آن.
– نظام جمهوری بر مبنای انتخابی بودن بالاترین قدرت دولتی (ریس جمهور) بطور دوره ای، تفکيک قوای سه گانه به منظور محدود نمودن و استقلال اين نيروها وجود مجلس منتخب مردم به عنوان مرجع اصلی قانون گذاری مفهوم پيدا می کند.
– جمهوری سکولار به مفهوم جدايی امر دين و ايدئولوژی از امر حکومت است. اين به مفهوم نفی دين و يا مبارزه با اعتقادات مذهبی مردم نيست. در واقع يکی از اصول اساسی جمهوری ایران دفاع از آزادی های مذهبی وفکری مردم به عنوان بخشی از وظيفه جمهوری در دفاع از آزادی بيان وانديشه است. اما، آنچه نفی می شود تبعيض برمبنای باورهای دينی و تبليغ يک مذهب خاص از طرف دولت است.
اساس جمهوری ایران بر مبنای تکثر ديدگاه ها و ارج نهادن به آزادی انديشه و بيان بعنوان بهترين روش برای حل مشکلات و ساماندهی اجتماع است.
(بر عکس «جمهوری »اسلامی که درآن همه تشکلات سياسی بايد يدک “اسلامی” داشته باشند. درجمهوری ایران همه آزاد خواهند بود آنطور که هستند خود را معرفی نموده نيازی به تظاهر از ترس سرکوب نباشد.)
– احتياج به آزادی يک نیاز بنیادی انسانی است. هر کس حق دارد از آزادی فکر، عقيده و بيان بهرمند باشد.
آزادی اجتماعات، آزادی احزاب وآزادی مطبوعات و دسترسی به اطلاعات از حقوق اساسی بشرند واز اساسی ترين مبانی نطام دمکراتیک بشمار می آيند.
– در چنین نظامی تمامی شهروندان مستقل از جنسيت، مذهب،زبان، قوميت دارای حقوق برابرند.
( يک هدف مهم تحول سياسی در ايران می بايد رفع تضييقاتی باشد که در نظام جمهوری اسلامی بر زنان و اقليت های مذهبی از جمله بهائيان، مسيحيان، يهوديان و زرتشتيان روا شده).
– در جمهوری مردمی شکنجه ، اعدام وخشونت جايی ندارد.
– رشد اقتصاد مولد با توجه به توسعه پايدار و حفظ محيط زيست ، با امکانات کم نظير کشورمان امکان پذير می باشد. در نتيجه زمينه زدودن فقر و برقراری عدالت اجتماعی مهيا می گردد. تمرکز فوق العاده قدرت دولت که باعث زمينه های استبداد و فساد می گردد با گسترش صنايع غير دولتی و رشد اقتصاد چند محصولی با استفاده ازامکانات متنوع محدود می گردد.
– واگذاری تصميم گيری ها ی محلی و استانی به نهادهای انتخابی همان محل از تمرکز دولت کاسته و باعث رشد موزون مناطق مختلف کشورمان شده و زمينه را برای حفظ تماميت ارضی با تکيه به رشد واحقاق حقوق اقوام مختلف ايرانی تقويت مينمايد. تنوع فرهنگی، قومی و زبانی باعث افتخار ونقطه قوت همه ايرانيان خواهد بود.
ما ليافت وتوانايی داشتن چنين نظامی را داريم. ما توانايی ساختن نظامی مردمی را داريم. مردم ايران در مقاطع مختلف برای کمک به هموطنان و ساختن ايرانی بهتر تلاش های بسياری کرده و مشکلات سختی را تحمل کرده اند. اما برای ساختن ايرانی آزاد و دمکراتيک بايد به نقد جدی تفکرات و روشهای نا کارامد گذشته پرداخت. شيوه تفکر را متحول نمود و نقاط ضعف و قوت برای تحول دمکراتيک را بدقت بررسی نمود. سپس با يافتن روش های خلاقانه در حد توانمان برای احقاق حقوق و حق تعيين سرنوشتمان تلاش نماييم. انتظار” منجی” از خارج ويا اصلاحات از بالا مشکلاتمان را حل نخواهد کرد. تداوم وضع موجود جز تعميق مشکلات و سقوط بيشتر کشورمان درمنجلاب ولايت سفيه نخواهد بود. اين يعنی تداوم فقر و نکبت ، تداوم تظاهر دروغ ، از مفهوم خالی شدن معيارهای زيبای انسانی ، بی ارزش بودن جان ايرانيان و نفی اساسی ترين حقوق انسانی ما!
Nice republik
پوینده عزیز، خیلی دلم میخواهد که نظرم را در مورد اخرین مقاله آقای موسویی با شما در میان بگذارم، در انتظار نظرتان خواهم بود.
با وجود اینکه نکته های درست بسیاری در مقاله آخر اقای موسوی وجود دارد، با این همه، من به عنوان یک ایرانی، بر خود لازم میدانم تا نکاتی که از گفتنشان طفره رفته شده، و یا واقعیتهایی که وارونه جلوه داده شده، و یا سعی در کتمانشان رفته است را گوشزد نمایم. آیا در طی ۳۰ سال گذشته تنها در ۶ سال اخیراستبداد در جامعه ایرانی برقرار گشته است!؟چرا وقتی چشمان تیز بین ایشان جفای رفته بر این آب و خاک را در طی این ۶ سال به فراست در یافته است، چگونه هست که جنایاتی که خمینی و همراهانش در طی ۱۰ سال اول انقلاب بر مردم و این کشور مرتکب شده اند، اینچنین انکار میشوند؟ به جز پاره ا یی ذوب شده در ولایت، امروزه روز کیست که نداند که خمینی چگونه انقلاب مردم را به واسطه ناآگاهی همان مردم، کمک مشتی به ظ… See Moreاهر روشنفکر، خیانت مشتی قدرت طلب، و همراهی برخی کشورها دزدید؟ بر اساس کدام مدرک تاریخی اقای موسوی سعی دارند که تاریخ را تحریف نموده، چنین عنوان نمایند که ملت ایران تنها فقط برای رهایی از شر استبداد سلطنتی ، نه برای فرار از استبداد چه مذهبی چه شاهی، قیام کرد، و خواهان انقلاب اسلامی بود!? هنوز از نسلی که در زمان انقلاب بالای ۳۵ بودند بسیاری در ایران و خارج زندگی میکنن، بر اساس کدام سرشماری ایشان چنین باور دارند که مردم انقلاب اسلامی میخواستند!! و نه جمهور!?. و باز هم، بر اساس کدام آمار و سرشماری ایشان چنین میفرمایند که ملت ایران موافق قانون اساسی ایران هستند، و اینکه ایرانیان آن میخواهند که موافق طبع لطیف ایشان بوده و هست!! آاندکی درنگ نشان میدهد که نسل جدید ایرانی که حتا بسیارشان تجربه انقلاب را در خاطر ندارند، خواهان داشتن کشوری با اساس جدایی دین از دولت هستند، نسلی که به واسطه حضور اینترنت، به دنبال ساختن دنیایی هست که کشورها در آان بخشئ از یک دهکده جهانی هستند. سوال دیگر من از خودمان هست، چگونه هست که برخیی از ما چنین مرید گونه از افراد بت ساخته، آنها را مرادی میبینیم و میدانیم که هر آنچه میگویند کلام آخر هست، نه یک حرف کم، نه یک حرف بیش؟!! بر اساس کدام عقل سالم نقد سازنده از افرادی که ملت را دوباره به کوره راه گمراهی میکشانند باید بر مذاقمان اینچنین ناخوشایند آید؟
سلام دوست عزیز
درود بر شما و همه ی ایرانیان سکولار
من به عنوان یک سکولار عرض میکنم که درست است جامعه ما گریبانگیر هزاران هزار مشکل است اما تا خود ما مردم نخواهیم مشکلی از ما حل نمی شود.
بزرگی می گوید تو که درد را می گویی درمانش را هم بگو!!!
من موافق تغییرات بزرگ در کشورم هستم اما طبق گفته ی خداوند متعال خداوند سرنوشت هیچ
قومی را تغییر نمی دهد مگر اینکه خودشان بخواهند.
اگر ما به دنبال تحولی هستیم یقینا باید از خودمان شروع کنیم و اخلاق های تفننی و رسم و رسومات کهنه و عصر حجری را کنار بگذاریم.
و الا اگر حکومتی برود و حکومت دیگر بیاید و باز هم مردم مصیبت بکشند چه فایده ای دارد؟
به امید آزادی ایران اهوراییمان