Feeds:
نوشته
دیدگاه

Archive for the ‘حقوق بشر’ Category

«پس از اقدام اخیر سایت  بالاترین که اعمال نظر مدیران در قبال توهین آمیز بودن یا نبودن لینک ها را رسمیت بخشید، بسیاری از کاربران به اشکال گوناگون این حرکت را مورد انتقاد قرار دادند. بسیاری این اقدام را ادامه ی روندی می دانستند که از مدتی قبل با تغییرات نوشته یا نانوشته از جانب مدیران اعمال می شد» (1).

مشکل  اساسی مدیریت سایت  بالاترین عدم وجود معیارهای دمکراتیک در شیوه مدیریت و اعمال شیوه های قیم مابانه در رابطه با کاربران سایت است. این نکته بطور واضحی  در رابطه با موضوع محدود کردن لینک های منتقد به مذهب به نمایش گذاشته شده و درک سطحی مسئولین  بالاترین را از  اصل  آزادی بیان عریان  نمود. محدود کردن آزادی بیان انهم در سایتی که هدف اصلی تعداد زیادی از کاربرانش تلاش و مبارزه برای آزادی بیان و رفع سانسور در ایران است بهیچ عنوان قابل قبول نیست.

به این دلایل  و  بخاطر عدم  پا سخگویی مناسب مسئولین بالاترین به پرسش ها و انتقادات جمع کثیری از کاربران ، عده ای از کاربران تصمیم به تحریم سایت  بمدت دو هفته گرفتند.  از همه ی شما دوستان می خواهیم با همراهی خود، صدای این حرکت اعتراضی را هرچه پرطنین تر سازید تا مدیران این وبسایت دریابند که نقض قواعد آزادی بیان و بی توجهی و بی احترامی به خواسته های کاربران، چندان  بی هزینه نخواهد بود.

تحریم 14 روزه ی بالاترین  از ساعت 9 صبح پنج شنبه 11 آذر به وقت ایران آغاز خواهد شد.

امیدواریم همه ی دوستان، وبلاگ نویسان و کاربران بالاترین، در هرچه بهتر انجام گرفتن این حرکت اعتراضی ما را همراهی نمایند.

نوشته های مرتبط با موضوع:

دعوت به بازی وبلاگی با عنوان: «چرا بالاترین را تحریم می کنم؟»1

اندر باب نظر سنجی بالاترین

نامه سرگشاده صدها کاربر «بالاترین» خطاب به مهدی یحیی نژاد در اعتراض به تصمیمات اخیر مدیران این وبسایت

خودسانسوری، حصر آزادی است / مقاله ای از زنده یاد محمد مختاری در سالگرد قتل های زنجیره ای

Read Full Post »

اگر در  خارج از ایران هستید میتوانید با ارسال نامه به سازمانهای حقوق بشری سازمان ملل، رسانه های جمعی   و نمایندگان وزارت های خارجه دولت ها، خواستار پیگیری وضعیت زندانی سیاسی در «جمهوری» اسلامی شوید.

اطلاع رسانی در مورد وضعیت زندانیان سیاسی، خصوصا زندانیانی که کمتر شناخته شده اند و همچنین در خواست از سازمانهای حقوق بشری بین المللی برای بازرسی این زندانها بسیار با اهمیت هست.

این  کار شما:

1. باعث تشویق این ارگانها و سازمانها برای پیگیری  وضعیت زندانیان سیاسی خواهد شد.

2. به مسولین دولت ها نشان میدهد که ایرانیان آزادی  خواه برای  در دفاع از حقوق بشر و حقوق انسانی هموطنانشان مصمم هستند.

3. میتواند نظام ولایت فقیه را تحت فشار قراردهد  و مستولین نظام را مجبور به پاسخگویی و شفافیت بیشتر در مورد وضعیت زندانها نماید.

4. این تلاش شما نشان میدهد که بر خلاف رفتار نظام  ولایت فقیه ایرانیان آزادی خواه برای جان انسانها و هموطنانشان ارزش قاتلند.

در داخل ایران:

هر اعتراض ساده مدنی از جمله  شعار نویسی بر روی اسکناس و دیوار و اطلاع رسانی در مورد زندانیان سیاسی، حساسیت مان را  نسبت به رنج هموطنان دربند مان یاد آوری میکند.

این  گونه اعتراضات همچنین قدم هایی است  در جهت شکستن جو خفقان و عاصی کردن

نظام جهل  و جنایت.

بیاد داشته باشیم:

رژیم   خواهان  گسترش جو اخنتاق و درونی کردن حس ترس در جامعه است. برای مبارزه با ترس میتوان از قدم های کوچک مبارزه منفی آغاز  کرد. هر تلاشی در جهت اطلاع رسانی  با ارزش است. هر تلاش ما در جهت بالا بردن  هزینه سرکوب برای رژیم چه در ایران و چه در  خارج از ایران با ارزش است.

پرده های دروغ کنار کشیده شده است. وقتی سلاح ترس بی اثر شد که خواهد شد. وقتی شور اندیشه آزادی و فلسفه زندگی بر فلسفه مرگ غلبه پیدا کند. آنروز استبداد شکسته خواهد شد. آنروز دیر نیست.

نگذاریم صدای هموطنان دربندمان زیر فشار بازجویان نظام جهل و جنایت خاموش شود.

بیژن پوینده.

 

Read Full Post »

ماده ۱: تمام افراد بشر آزاد به دنیا می آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند . همه دارای عقل و وجدان می باشند و باید نسبت به یکدیگر با روح برادری رفتار کنند

ماده۲: هر کس می تواند بدون هیچ گونه تمایز ، خصوصا از حیث نژاد ، رنگ ، جنس ، زبان ، مذهب ، عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر و همچنین ملیت ، وضع اجتماعی ، ثروت ، ولادت یا هر موقعیت دیگر ، از تمام حقوق و کلیه آزادی هایی که در اعلامیه حاضر ذکر شده است ، بهره مند گردد. به علاوه هیچ تبعیضی به عمل نخواهد آمد که مبتنی بر وضع سیاسی ، اداری و قضایی یا بین المللی کشور یا سرزمینی باشد که شخص به آن تعلق دارد . گواه این کشور مستقل ، تحت قیمومیت یا غیر خود مختار بوده یا حاکمیت آن به شکل محدودی شده باشد

ماده ۳: هر کس حق زندگی ، آزادی و امنیت شخصی دارد

ماده ۴: احدی را نمی توان در بردگی نگه داشت و داد و ستد بردگان به هر شکلی که باشد ممنوع  است

ماده ۵: احدی  را نمی توان تحت شکنجه یا مجازات یا رفتاری قرار داد که ظالمانه و یا بر خلاف انسانیت و شئون بشری یا موهن باشد

ماده ۶: هر کس حق دارد که شخصیت حقوق او در همه جا به عنوان یک انسان در مقابل قانون شناخته شود

ماده ۷: همه در برابر قانون ، مساوی هستند و حق دارند بدون تبعیض و بالسویه از حمایت قانون برخوردار شوند.همه حق دارند در مقابل هر تبعیضی که ناقض اعلامیه

حاضر باشد و بر علیه هر تحریکی که برای چنین تبعیضی به عمل آید به طور تساوی از حمایت قانون بهره مند شوند

ماده ۸: در برابر اعمالی که حقوق اساسی فرد را مورد تجاوز قرار بدهد و آن حقوق به وسیله قانون اساسی یا قانون دیگری برای او شناخته شده  باشد ، هر کس حق

رجوع به محاکم ملی صالحه دارد

ماده ۹: احدی  را نمی توان خود سرانه توقیف ، حبس یا تبعید نمود

ماده ۱۰: هرکس با مساوات کامل حق دارد که دعوایش به وسیله دادگاه مساوی و بی طرفی ، منصفانه و علنا رسیدگی بشود و چنین دادگاهی درباره حقوق و الزامات او یا هر اتهام جزایی که به او توجه پیدا کرده باشند، اتخاذ تصمیم بنماید

ماده ۱۱: الف) هر کس به بزه کاری متهم شده باشد بی گناه  محسوب خواهد شد تا وقتی  که در جریان یک دعوای عمومی که در آن کلیه تضمین های لازم برای دفاع ازاو تامین شده باشد ، تقصیر او قانونا محرز گردد

ب) هیچ کس برای انجام یا عدم انجام عملی که در موقع ارتکاب ، آن عمل به موجب حقوق ملی یا بین المللی جرم شناخته نمی شده است محکوم نخواهد شد . به همین طریق هیچ مجازاتی شدیدتر از آنچه که در موقع ارتکاب جرم بدان تعلق می گرفت درباره احدی اعمال نخواهد شد

ماده ۱۲: احدی در زندگی  خصوصی ، امور خانوادگی ، اقامتگاه یا مکاتبات خود نباید مورد مداخله های  خود سرانه واقع شود و شرافت و اسم و رسمش نباید مورد

حمله قرار گیرد . هر کس حق دارد که در مقابل این گونه مداخلات و حملات ، مورد حمایت قانون قرار گیرد

ماده ۱۳: الف) هر کس حق دارد که در داخل هر کشوری آزادانه عبور و مرور کند و محل اقامت خود را انتخاب نماید

ب) هر کی حق دارد هر کشوری و از جمله کشور خود را ترک کند یا به کشور خود باز گردد

ماده ۱۴: الف) هر کس حق دارد در برابر تعقیب ، شکنجه و آزار ، پناهگاهی جسنجو کند و در کشورهای دیگر پناه اختیار کند

ب) در موردی که تعقیب واقعا مبتنی به جرم عمومی و غیر سیاسی و رفتارهایی مخالف با اصول  و مقاصد ملل متحد باشد ، نمی توان از این حق استفاده نمود

ماده ۱۵: الف) هر کس حق دارد ، که دارای تابعیت باشد

ب) احدی را تمی توان خود سرانه از تابعیت خود یا از حق تغییر تابعیت محروم کرد

ماده ۱۶: الف) هر زن و مرد بالغی حق دارند بدون هیچ محدودیت از نظر نژاد ، ملیت ، تابعیت یا مذهب با هم دیگر زناشویی و هنگام انحلال آن ، زن و شوهر در کلیه امور مربوط به ازدواج دارای حقوق مساوی می باشند

ب) ازدواج باید با رضایت کامل و آزادانه زن ومرد واقع شود

پ) خانواده رکن طبیعی و اساسی اجتماع است و حق دارد از حمایت جامعه و دولت بهره مند شود

ماده ۱۷: الف) هر شخص ، منفردا یا به طور اجتماعی حق مالکیت دارد

ب) احدی را تمی توان خود سرانه از حق مالکیت محروم نمود

ماده ۱۸: هر کس حق دارد که از آزادی فکر ، وجدان و مذهب بهره مند شود .این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده  و ایمان می باشد و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است . هرکس می تواند از این حقوق یا مجتمعاً به طور خصوصی یا به طور عمومی بر خوردار باشد

ماده ۱۹: هر کس حق آزادی عقیده وبیان دارد و حق  مزبورشامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن ، به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحضات مرزی، آزاد باشد

ماده ۲۰: الف) هرکس حق دارد آزادانه مجامع و جمعیت های مسالمت آ میز تشکیل دهد

ب) هیچ کس را تمی توان مجبور به شرکت در اجتماعی کرد

ماده ۲۱: الف) هر کس حق دارد که در اداره امور عمومی کشور خود ،  خواه مستقیما و خواه با وساطت  نمایندگانی که آزادانه انتخاب شده باشد شرکت جوید

ب) هر کس حق دارد با تساوی شرایط ، به مشاغل عمومی کشور خود نایل آید

پ) اساس و منشا قدرت حکومت  ، اراده مردم است . این اراده  باید به وسیله انتخاباتی ابراز گردد که از روی صداقت و به طور ادواری ، صورت پذیرد .انتخابات باید عمومی و با رعایت مساوات باشد و با رای مخفی یا طریقهای نظیر آن انجام گیرد که آزادی  رای  را تامین  نماید

ماده ۲۲: هر کس به عنوان عضو اجتماع ، حق امنیت اجتماعی دارد و مجاز است به وسیله مساعی ملی و همکاری بین المللی ، حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی خود را که لازمه مقام و نمو آزادانه شخصیت اوست با رعایت تشکیلات و منابع هر کشور به دست آورد

ماده ۲۳: الف) هر کس حق دارد کار کند، کار خود را آزادانه انتخاب نماید ، شرایط منصفانه و رضایت بخشی برای کار خواستار باشد و در مقابل بیکاری مورد حمایت قرار گیرد

ب) همه حق دارند که بدون هیچ  تبعیضی در مقابل کار مساوی ، اجرت مساوی دریافت نمايند

پ) هر کس که کار میکند به مزد منصفانه و رضایت بخشی ذیحق می شود که زندگی او و خانواده اش را موافق شئون انسانی تامین کند و آن را در صورت لزوم با هر نوع وسایل دیگر حمایت اجتماعی، تکمیل نماید

ت) هر کس حق دارد که برای دفاع از منافع خود با دیگران اتحادیه تشکیل دهد و در اتحادیه ها نیز شرکت کند

ماده ۲۴: هر کس حق استراحت و فراغت و تفریح دارد و به خصوص به محدودیت معقول ساعات کار و مرخصی های ادواری ، با اخذ حقوق، ذیحق می باشد

ماده ۲۵: الف) هرکس حق دارد که سطح زندگی او ، سلامتی و رفاه خود و خانواده اش را از حیث خوراک ومسکن ومراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی تامین کند و همچنین حق دارد که در مواقع بیکاری ، بیماری ، نقص اعضا ، بیوگی ، پیری یا در تمام موارد دیگری  که به علل خارج از اراده  انسان ، وسایل امرار معاش او از بین رفته باشد از شرایط آبرومندانه زندگی برخوردار شود

ب) مادران وکودکان حق دارند که از کمک و مراقبت مخصوصی بهره مند شوند . کودکان چه براثر ازدواج و چه بدون ازدواج  به دنیا آمده باشند ، حق دارند که همه از یک نوع حمایت اجتماعی برخوردار شوند

ماده ۲۶: الف) هر کس حق دارد که از آموزش و پرورش بهره مند شود . آموزش و پرورش لااقل تا حدودی که مربوط به تعلیمات ابتدایی و اساسی است باید مجانی باشد . آموزش ابتدایی اجباری است . آموزش حرفه ای باید عمومیت پیدا کند و آموزش عالی باید با شرایط تساوی کامل ، به روی همه باز باشد تا همه ، بنا به استعداد خود بتواند از آن بهره مند گردند

ب) آموزش و پرورش باید به طوری هدایت شود که شخصیت انسانی هر کس را به حد اکمل رشد آن برساند و احترام حقوق و آزادی های بشری را تقویت کند . آموزش و پرورش باید حسن تفاهم ، گذشت و احترام عقاید مخالف و دوستی بین تمام ملل و جمعیت های نژادی یا مذهبی و همچنین توسعه فعالیت های ملل متحد را در راه حفظ صلح ، تسهیل نماید

پ) پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش فرزندان خود نسبت به دیگران اولویت دارند

ماده ۲۷: الف) هر کس حق دارد در زندگی فرهنگی اجتماع شرکت کند ، از فنون و هنرها متمتع گردد و در پیشرفت علمی و فوائد آن سهیم باشد

ب) هر کس حق دارد از حمایت منافع معنوی و مادی آثارعلمی ، فرهنگی یا هنری خود برخوردار شود

ماده ۲۸: هر کس حق دارد برقراری نظمی را بخواهد که از لحاظ اجتماع و بین المللی ، حقوق و آزادی هایی را که در این اعلامیه ذکر گردیده ، تامین کند و آنها را به مورد عمل بگذارد

ماده ۲۹: الف) هرکس در مقابل آن جامعه ای وظیفه دارد که رشد آزاد کامل شخصیت او را میسر سازد

ب) هر کس در اجرای حقوق و استفاده از آزادی های خود ، فقط تابع محدودیت هایی است که به وسیله قانون ، منحصرا به منظور تامین شناسایی و مراعات حقوق و آزادی های دیگران و برای مقتضیات صحیح اخلاقی و نظم عمومی و رفاه همگانی ، در شرایط یک جامعه دموکراتیک  وضع  گردیده  است

پ) این حقوق و آزادی ها ، در هیچ موردی نمی تواند بر خلاف مقاصد و اصول ملل متحد اجرا گردد

ماده ۳۰: هیچ یک از مقررات اعلامیه حاضر نباید طوری تفسیر شود که متضمن حقی برای دولتی یا جمعیتی یا فردی باشد که به موجب آن بتواند هر یک از حقوق و آزادی های مندرج در اعلامیه را ازبین ببرد ویا در آن راه ، فعالیتی بنماید

Read Full Post »

چگونه  رژیم  را مجبور به آزادی زندانیان سیاسی  کنیم:

بازداشت ها و دستگیری گسترده فعالین سیاسی در نقاط مخالف کشورمان ادامه دارد. سرکوب وحشیانه مبارزین در مناطقی مانند کردستان بسیار شدید تر است. هدف رژیم شناسایی  فعالین حقوق بشری، دانشجویان مبارز ، هموطنان متشکل در تشکلات  زنان، فعالین سندیکایی، روزنامه نگاران  و دیگر فعالین مدنی است هدف از پا انداختن  جنبش آزادی خواهی با استفاده از تهدید؛ شکنجه  از یک طرف و از طرف دیگر استفاده  ازجنگ نرم و انواع ابزار های تبلیغاتی است. با اتحاد و حمایت از زندانیان سیاسی  رژیم  را مجبور به عقب نشینی کرده و جنبش آزادی خواهی را  حمایت نماییم.

با سازماندهی در محلات،  ادارات کارخانه ها، مدارس و بازار… در اعتراض به جنایات رژیم اسلامی در زندانها و خواست آزادی تمامی زندانیان سیاسی با یک تیر چند نشان بزنیم:

1.  با اطلاع رسانی گسترده راجع به جنایت نظام اسلامی در زندانها  ، موجبات  پیوستن اقشار گسترده را  به  خانواده های زندانیان سیاسی در اعتراض به سیاست های رژیم فراهم نماییم.  تجربه انقلاب 57 نشان میدهد که تنها با گسترش قدرت جنبش آزادی خواهی میتوان رژیم های استبدادی را مجبور به آزادی زندانیان سیاسی نمود.

2. با  تشویق حضور گسترده مردم در جنبش آزادی خواهی، فشار بیش از حد از دوش فعالین سیاسی کم گشته  و توانایشان در رویا رویی با سرکوبگران افزایش می یابد.  بجای شرکت فردی در تظاهرات فکر سازماندهی و تشویق 20 نفر برای این کار باشیم.  بقولی بجای روشن کردن آتش با روزنامه بفکر روشن کردن کنده درخت باشیم.

3. جو خفقان و سرکوب را  با وسیع کردن صداهای اعتراضی تضعیف نماییم تا موجبات فضای نسبتا باز فراهم گردد.  یک  شرط لازم برای رشد جنبش از نظر کمی و کیفی  باز شدن فضای سیاسی و شکستن جو اختناق و سرکوب است.  برای اینکار احتیاج به سازماندهی و همراه نمودن اقشار گسترده مردم داریم.
4.  جنبش آزادی خواهی را ریشه دار کنیم  تا بتوانیم خواسته های دمکراتیک و آزادی  خواهانه خود را بدست آوریم. این رژیم فقط زبان قدرت را می فهمد. برای مبارزه با رژیم قدرتمند شویم.
***

نظام قرون وسطایی ولایت فقیه بطور دائم حکم قتل صادر میکند و ایرانیان را به قتل میرساند. گاه  اعدام  برای بزه کاری، گاه اعدام  آزادی خواهان و معترضین به سیاست های سرکوب، گاه  اعدام معترضین گمنام  تحت عنوان قاچاقچی یا “ارازل و اوباشَ”، گاه  نویسندگان و فعالین سیاسی را بدون قبول مسئولیت و بوسیله تیم های ترور به قتل میرساند. گاه زندانیان سیاسی را بدون داشتن حکم اعدام تحت عنوان “خودکشی” یه قتل میرساند. ذهنیت تمامیت خواه و ضد دمکراتیک و حذفی طرفداران نظام ولایت فقیه  باعث شده که رژیم  در مقاطعی دست به قتل مهمترین عناصر و سران خود بزند.  این سیاست تازه ای در این نظام نیست. در واقع آمار قتل ها و اعدام های سیاسی در دهه اول قدرت گیری اسلام سیاسی در ایران  بسیار بیشتر از آمار اعدام ها ی نظام اسلامی در دو دهه بعد آن است.   اساسا توسل یه خشونت یکی از خصوصیات بارز نظام ولایت فقیه است. این رژیم بیشتر از هر نیروی دیگر در 150 سال گذشته به قتل و اعدام آزادیخواهان در کشورمان پرداخته.

اما آخرین اعدام ها با هدف مشخص ایجاد جو ارعاب و تلاش رژیم برای محدود کردن اعتراضات  جنبش  آزادی خواهی است.  بنظر میرسد که علیرغم جنایات متعدد در دوره اخیر و اعدام زندانیان سیاسی در کردستان و تهران برای ایجاد وحشت،  توانایی رژیم برای قتل عام و یا کشتار گسترده به سبب تضادهای درونی نظام و عدم اطمینان سران سپاه به بدنه نیروی های انتظامی با محدودیت روبرو باشد. سران نظام  «جمهوری» اسلامی همیشه از روش های متعدد برای سرکوب و  حفظ  نظام خود استفاده نموده اند.  این بار نیز بطور حساب شده ای سعی در  کنترل و به شکست کشاندن جنبش آزادی خواهی دارند. برخی روش های مورد استفاده عبارتند از:

1.  جنگ روانی؛ تهدید های مستقیم  و تلاش در جهت ایجاد فضای ارعاب و وحشت. مثالهای این تاکتیک خود را در بلوف های  احمدی مقدم در باره کنترل اینترنت، دعوت از قاتلان دیوانه ای چون کجویی در مصاحبه های تلویزیونی، احکام اعدام و گسترش جو خفقان در دانشگاهها و برخی  فضاهای عمومی نشان میدهد.

2. دستگیری گسترده فعالین سیاسی، سعی در خنثی کردن آنان از طریق انواع شکنجه های روانی و جسمی. اخراج دانشجویان مبارز از دانشگاهها؛  سعی در منهدم کردن شبکه های نوپای اجتماعی و از بین بردن امکان شکل گیری سازماندهی مدنی، سعی در کنترل شدید برنیروهای خودی انتظامی و…   ترور شخصیت های سیاسی .

3. سعی در کنترل و کند کردن جنبش با استفاده از ابزارهای پیچیده،  از جمله بازی های سیاسی سران نظام، از جمله:

4. ایجاد سایت های اینترنتی در قالب  نیرو های مخالف ( اصلاح طلب و مخالف نظام). پخش اطلاعات نادرست در مورد وقایع، کارشکنی  و ایجاد موانع مخالف در برابر سازماندهی موثر اعتراضات به شیوه های مختلف.

5. ایجاد چند دستگی بین نیروهای مخالف نظام با تقسیم بندی های ساختار شکن؛ اصلاح طلب. مومن و غیر مومن، خارج نشین و داخل نشین.  تبلیغ شعارهای عقب مانده و دفاع از مسایلی که مورد تایید بخش قابل توجهی از ایرانیان نیست.  سعی در محدود کردن خواسته های جنبش و تاکید بر شعارهای مذهبی به بهانه های مختلف. عدم تاکید بر اشکال متنوع اعتراضی ( از جمله گسترش اعتصابات)،  تلاش در جهت تحمیل تک صدایی و برای دلسرد کردن و ایجاد تشتت،  بوسیله  کسانی که خود را همراه با جنبش اعتراضی قلمداد میکنند. اما علاقه ای به  قدرت گیری و سازماندهی جنبش آزادی خواهی ندارند.

هموطنان عزیز باید با توجه به ماهیت این رژیم، خود را برای سرکوب های گسترده تر آماده کنند.  فعالین  سیاسی میباید بخشی از نیروهای خود را در هسته های مقاومت بطور مخفی سازماندهی نمایند.

بهترین ابزار ما برای موفقیت جنبش آزادی خواهی و رسیدن به خواسته های عمومی داشتن برنامه شفاف  و سازماندهی موثر بر اساس این برنامه با توجه به معیارها ی انسانی و رعایت  اصول حقوق بشری در مبارزه مان در برابر این نظام  ریا کار و بی رحم است.

بخاطر داشته باشيم  با نيرويی سروکار داريم  که فقط قدرت رادرک می کند. با قدرت جنبش آزاديخواهی می توان باعث تحول دمکراتيک با حداقل هزينه  شد

جنبش آزادی خواهی روز به روز قدرتمندتر میشود.  50 هزار یا صد هزار نیروی انتظامی قادر به  سرکوب میلیونها نفر ایرانی آزادی خواه نخواهند بود. کافی بود روز عاشورا مردم میتوانستند  مسالمت آمیز راهپیمایی کنند.  آنوقت 5 میلیون در تهران و میلیونها نفر در شهرستانها را مقابل خود میدیدند.  کافی بود مردم در 22 بهمن با سازماندهی مستقل از طرفداران  نظام «جمهوری» اسلامی  قدرت واقعی خود را به نمایش میگذاردند.

مقاومت مشتی بسیجی جاهل در برابر میلیونها جوان فرهیخته دانشگاهی که روز به روز با سازماندهی متشکل تر میشوند بجایی نخواهد رسید. گسترش خشونت در بدترین حالت واکنشی را به همراه خواهد داشت که نتیجه اش غرق شدن هر سرکوب گر  در میان صدها ایرانی مبارز و جان به لب رسیده است.

یکایک روزهای عمومی بوسیله جنبش بالنده مردم فتح  شده و فتح خواهد شد.  روز قدس، روز 13 آبان؛ روز 16 آذر و عاشورا، هر کدام نمایشگر عزم و گسترش همبستگی ایرانیان آزادی خواهی بودند که دیگر نمیترسند.

چرا که به خوبی دریافته اند که بهایی که بابت زندگی زیر یوغ استبداد میدهند، بمراتب سنگین تر از بهایی است که برای آزادی پرداخت میکنند. فردا روز جهانی زن و سپس چهار شنبه سوری در راه است. این رژیم رفتنی است. هر چقدر قدرت سازماندهی ما بیشتر باشد. هر چقدر با توجه به خرد جمعی، پرنسیب های انسانی، روش های دمکراتیک و خواسته های شفاف، تلاش هایمان را سازمان دهیم،  مبارزه مان   با انواع دغل  کاری ها و سیاست بازی های کسانی که خواهان حفظ این نظام هستند موثر تر بوده و زودتر به نتیجه خواهد رسید. زودتر نظام جهل و جنایت بزیر کشیده خواهد شد و  به هدف مرحله ای مهمی در راه  ریشه کنی فرهنگ  استبدادی خواهیم رسید.  اما باید از نظر فکری و سازماندهی آماده باشیم تا بتوانیم  با صرف حداقل هزینه  و مشکلات  از دوران گذار عبور نموده و به نظامی دمکراتیک  دست بیابیم.  نظامی در خور تمام تلاش ها و مبارزات  هزاران هزار ایرانی آزادی خواه.  نظامی در خور مردمی آزاده ، با خاطره های غمگین اما   پر افتخار هزاران هزار  ندا و سهراب.

رژیم ولایت فقیه  با جنبشی روبرو خواهد بود که منسجم تر و قدرت مند ترخواهد شد. روز جهانی زن،  چهارشنبه سوری  سیزده بدر،  روز جهانی کارگر ؛ 25 خرداد و 18 تیر سال دیگر در راهند. این روزهای تاریخی که بخشی از هویت فرهنگی ما را تشکیل میدهند، در عین حال روزهایی مهم برای آزادی ما از یوغ هر گونه استبداد خواهند بود.

فضاهای عمومی: دانشگاهها، دبیرستانها،  بازار ادارات و کارخانجات  با گسترش اعتراضات به اشکال متنوع و اعتصابات در کنترل جنبش قرار خواهند گرفت. هسته های مقاومت مدنی محله ها را در اختیار خواهند گرفت و تمامی مراکز سرکوب را شناسایی خواهند نمود. مردم هر بار منسجم تر و با قدرت تر در اعتراضات شرکت خواهند کرد. سندهای جنایات هر روز بیشتر  بطور وسیع در تمامی نقاط ایران بخش خواهد شد. روز به روز صفوف ملت قدرتمندتر خواهد شد. روز بروز از شمار کسانی که خواهان ادامه جنایت در برابر جنبش بر حق آزادی خواهی هستند کاسته خواهد شد.

هر روز ادامه حیات این نظام جنایتکار بمعنی تداوم اعدام و شکنجه فرزندان این سرزمین و نفی ابتدایی ترین حقوق انسانی ماست.با شفاف شدن خواسته ها و سازماندهی موثر، نظام جهل و جنایت بزیر کشیده خواهد شد.

به امید هر چه زودتر رسیدن بهار آزادی و استقرار جمهوری ایران بر اساس موازین مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر.

نوشته های مرتبط:

هسته های مقاومت مدنی

بیژن پوینده

Read Full Post »

جنایت کاران دلقک به آخر خط میرسند .  «قانونمندی نظام اسلامی «در  شورای حقوق بشر سازمان ملل!

کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران امروز از ژنو گزارش داد:

شورای حقوق بشرسازمان ملل در ژنو در نشست بررسی عمومی دوره ای خود در باره وضعیت حقوق بشردر ایران به جمعبندی رسید، دولت ایران با پذیرش و رد همزمان پیشنهادات نمایندگان هئیت های سازمان ملل که شرایط بحرانی حقوق بشر در ایران را طرح کرده بودند، نهایت عدم احترام به هنجارهای پذیرفته شده بین المللی را به نمایش گذاشت.

«جمهوری» اسلامی با خواسته های زیر مخالفت کرد:

1. عدم تضمین رعایت قانون مجازات و حقوق تضمین شده در میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی که ایران عضو آن است.

2. مخالفت با  دعوت از گزارشگر ویژه در مورد شکنجه برای دیدار از ایران .

3.  مخالفت با  اصلاح قوانین تبعیض آمیز علیه زنان و دختران در قوانین کشوری» در عین «امضاء پیمان رفع همه اشکال تبعیض علیه زنان» از سوی «جمهوری» اسلامی.

4.   مخالفت با  توقف فوری اعدام نوجوانان و زندانیان سیاسی.

5. مخالفت با توقف شکنجه در بازداشتگاه ها و تحقیق در مورد شکنجه های ادعا شده و تعقیب قضایی موضوع.

6.  مخالفت با تضمین آزادی فوری همه بازداشت شدگان غیر قانونی.

7.  مخالفت با  تضمین استقلال نظام قضایی، صرف نظر کردن از دادگاه های جمعی و اجرای موثر حق دفاع.

8.  مخالفت با پایان دادن به محدودیت های شدید در مورد حق آزادی بیان، تجمع و تشکل، و پایان دادن به آزار و اذیت و محاکمه روزنامه نگاران و وب لاگ نویسان.

9.  مخالفت با  محاکمه مقامات امنیتی که در شکنجه، تجاوز جنسی و قتل نقش داشتند.

جالب اینکه  برخی پیشنهادات پذیرفته شده، مشابه همین پیشنهاداتی هستند که با  مخالفت  نظام  روبرو شدند. این رفتار و موضع دوگانه متناقض در یک موضوع مشخص، نشان دهنده عدم احترام  دولت ایران برای هئیت ها و مراجع بین المللی و فرآیندهای اساسی منطقی – قانونی جامعه بین المللی است.

ببینید دولت قانون مدار چند اصل اعلامیه جهانی‌ حقوق بشر را در عرض چند  ماه اخیر زیر پا گذشته: اگر دقت کنید، می‌بینید که طالبان ایران حداقل ۲۰ از ۳۰ اصل اعلامیه جهانی‌ حقوق بشر را به طور دائم زیر پا میگذارند. از جمله: ماده ۳: هر کس حق زندگی ، آزادی و امنیت شخصی دارد. ماده ۵: هيچکس را نبايد مورد ظلم و شكنجه و رفتار يا کيفری تحقيرآميز ،موهن ، یا خلاف انسانیت و شان بشر قرار داد. ماده ۹: احدی را نمی‌توان خود سرانه توقیف ، حبس یا تبعید نمود. ماده ۱۲: احدی در زندگی خصوصی ، امور خانوادگی ، اقامتگاه یا مکاتبات خود نباید مورد مداخله های خود سرانه واقع شود و شرافت و اسم و رسمش نباید مورد حمله قرار گیرد . هر کس حق دارد که در مقابل این گونه مداخلات و حملات ، مورد حمایت قانون قرار گیرد. ماده ۱۸: هر کس حق دارد که از آزادی فکر ، وجدان و مذهب بهره مند شود .این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده و ایمان می‌باشد و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است . هرکس می‌تواند از این حقوق یا مجتمعاً به طور خصوصی یا به طور عمومی بر خوردار باشد ماده ۱۹: هر کس حق آزادی عقیده وبیان دارد و حق مزبورشامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن ، به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحضات مرزی، آزاد باشد ماده ۲۰: الف) هرکس حق دارد آزادانه مجامع و جمعیت های مسالمت آ میز تشکیل دهد ب) هیچ کس را تمی توان مجبور به شرکت در اجتماعی کرد ماده ۲۱: الف) هر کس حق دارد که در اداره امور عمومی کشور خود ، خواه مستقیما و خواه با وساطت نمایندگانی که آزادانه انتخاب شده باشد شرکت جوید. ماده ۲۲: هر کس به عنوان عضو اجتماع ، حق امنیت اجتماعی دارد و مجاز است به وسیله مساعی ملی و همکاری بین المللی ، حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی خود را که لازمه مقام و نمو آزادانه شخصیت اوست با رعایت تشکیلات و منابع هر کشور به دست آورد.

شاهد  ورشکستگی 100 در صد اخلاقی نظامی هستیم که «امام» راحل پایه گذار آن بود.

طرفداران   نظام اسلامی ، حکومت دینی و دین حکومتی  به این موضوع فکر کنند که چگونه به اینجا رسیدند؟ چگونه ظرفیت های «مثبت » قانون اساسی در کمتر از سی سال حاصل یک انقلاب ضد دیکتاتوری عظیم را به این تراژدی غم انگیز تبدیل نمود؟

بیژن پوینده

Read Full Post »

خشونت و ایجاد ترس؛ آخرین تیر رژیم. حربه ای که بی اثر میشود.

نظام قرون وسطایی ولایت فقیه بطور دائم حکم قتل صادر میکند و ایرانیان را به قتل میرساند. گاه  اعدام  برای بزه کاری، گاه اعدام  آزادی خواهان و معترضین به سیاست های سرکوب، گاه  اعدام معترضین گمنام  تحت عنوان قاچاقچی یا «ارازل و اوباشَ»، گاه  نویسندگان و فعالین سیاسی را بدون قبول مسئولیت و بوسیله تیم های ترور به قتل میرساند. گاه زندانیان سیاسی را بدون داشتن حکم اعدام تحت عنوان “خودکشی” یه قتل میرساند. ذهنیت تمامیت خواه و ضد دمکراتیک و حذفی طرفداران نظام ولایت فقیه  باعث شده که رژیم  در مقاطعی دست به قتل مهمترین عناصر و سران خود بزند.  این سیاست تازه ای در این نظام نیست. در واقع آمار قتل ها و اعدام های سیاسی در دهه اول قدرت گیری اسلام سیاسی در ایران  بسیار بیشتر از آمار اعدام ها ی نظام اسلامی در دو دهه بعد آن است.   اساسا توسل یه خشونت یکی از خصوصیات بارز نظام ولایت فقیه است. این رژیم بیشتر از هر نیروی دیگر در 150 سال گذشته به قتل و اعدام آزادیخواهان در کشورمان پرداخته.

اما آخرین اعدام ها با هدف مشخص ایجاد جو ارعاب و تلاش رژیم برای محدود کردن اعتراضات در 22 بهمن است. وحشت نظام ولایت فقیه از اوج گیری اعتراضات مردمی  در هفته آینده خود را در اشکال مختلف سیاست های سرکوب، سعی در ایجاد ترس و دلسردی در میان مردم و گاه افسارگسیختگی کامل در واکنش های سیاسی نشان میدهد.

از بلوف های  احمدی مقدم در باره کنترل اینترنت گرفته تا ترساندن مردم از پیامدهای سرنگونی رژیم ولایت فقیه و «خطر جنگ داخلی»،  از دستگیری گسترده فعالین سیاسی گرفته تا بازی های سیاسی سران نظام. از شوهای مسخره تلویزیونی گرفته تا انواع تهدید های مستقیم و غیر مستقیم به مبارزانی که برای آزادی خود و کشورشان در تدارک هر چه گسترده تر کردن شیوه های اعتراضی برای از پا در آوردن رژیم جهل و جنایت ولایت فقیه هستند.

بزرگترین ابزار رژیم در این مرحله همان ایجاد ترس و  تهدید به سرکوب است. اگرچه خامنه ای از هفته بعد از انتخابات بطور مکرر در رابطه با سرکوب جنبش آزادی خواهی اتمام حجت نموده! اما بنظر میرسد که با تهدید و سرکوب هایی که به گزارشی بیشتر از 750 کشته در ششماه اخیر داشته نه تنها قادر به عقب راندن ایرانیان آزادی خواه نبوده. بلکه در هر مرحله شاهد عمق گرفتن جنبش بوده است.

بنظر میرسد مردم توجهی به تهدیدات و ارعاب و فریب های منتشره از سوی صدا و سیما و مطبوعات وابسته ندارند. جنبش آزادی خواهی روز به روز قدرتمندتر میشود.  50 هزار یا صد هزار نیروی انتظامی قادر به  سرکوب میلیونها نفر ایرانی آزادی خواه نخواهند بود. کافی بود روز عاشورا مردم میتوانستند  مسالمت آمیز راهپیمایی کنند.  آنوقت 5 میلیون در تهران و میلیونها نفر در شهرستانها را مقابل خود میدیدند. آنوقت؛  آنروز کار رژیم تمام شده بود.

مقاومت مشتی بسیجی جاهل در برابر میلیونها جوان فرهیخته دانشگاهی که روز به روز با سازماندهی متشکل تر میشوند بجایی نخواهد رسید. گسترش خشونت در بدترین حالت واکنشی را به همراه خواهد داشت که نتیجه اش غرق شدن هر سرکوب گر  در میان صدها ایرانی مبارز و جان به لب رسیده است.

از طرفی بنظر میرسد که علیرغم جنایات متعدد در دوره اخیر و اعدام زندانیان سیاسی در کردستان و دیروز در تهران برای ایجاد وحشت،  توانایی رژیم برای قتل عام و یا کشتار گسترده به سبب تضادهای درونی نظام و عدم اطمینان سران سپاه به بدنه نیروی های انتظامی با محدودیت روبرو باشد. اگرچه این بدان معنی نیست که ظرفیت این رژیم را برای درنده خویی فراموش کنیم.

در هرحال هموطنان عزیز باید با توجه به ماهیت این رژیم خود را برای سرکوب های گسترده تر آماده نموده.  فعالین  سیاسی میباید بخشی از نیروهای خود را در هسته های مقاومت بطور مخفی سازماندهی نمایند.

بیاد داشته باشیم هدف ما:

سازماندهی  مقاومت  با اشکال متنوع. هر کس  و هر تشکلی به تناسب توان و امکاناتش در دفاع از حقوق انسانی‌ و در برابر اعمال و  سياست های سرکوبگرانه رژيم است. بطوری که هزينه سرکوب وعدم پاسخگويی به خواست های مردم هر روز سخت تر گردد.    بخاطر داشته باشيم  با نيرويی سروکار داريم  که فقط قدرت رادرک می کند. با قدرت جنبش آزاديخواهی می توان باعث تحول دمکراتيک باحداقل هزينه  شد.

یکایک روزهای عمومی بوسیله جنبش بالنده مردم فتح  شده و فتح خواهد شد.  روز قدس، روز 13 آبان؛ روز 16 آذر و عاشورا، هر کدام نمایشگر عزم و گسترش همبستگی ایرانیان آزادی خواهی بودند که دیگر نمیترسند.

چرا که به خوبی دریافته اند که بهایی که بابت زندگی زیر یوغ استبداد میدهند، بمراتب سنگین تر از بهایی است که برای آزادی پرداخت میکنند. فردا 22 بهمن و سپس چهار شنبه سوری در راه است. این رژیم رفتنی است. هر چقدر قدرت سازماندهی ما بیشتر باشد. هر چقدر با توجه به خرد جمعی، پرنسیب های انسانی، روش های دمکراتیک و خواسته های شفاف، تلاش هایمان را سازمان دهیم،  مبارزه مان   با انواع دغل  کاری ها و سیاست بازی های کسانی که خواهان حفظ این نظام هستند موثر تر بوده و زودتر به نتیجه خواهد رسید. زودتر نظام جهل و جنایت بزیر کشیده خواهد شد و  به هدف مرحله ای مهمی در راه  ریشه کنی فرهنگ  استبدادی خواهیم رسید.  اما باید از نظر فکری و سازماندهی آماده باشیم  تا بتوانیم  با صرف حداقل هزینه  و مشکلات  از دوران گذار عبور نموده و به نظامی دمکراتیک  دست بیابیم.  نظامی در خور تمام تلاش ها و مبارزات  هزاران هزار ایرانی آزادی خواه . نظامی در خور مردمی آزاده ، با خاطره های غمگین اما   پر افتخار هزاران هزار  ندا و سهراب . رژیم ولایت فقیه  با جنبشی روبرو خواهد بود که منسجم تر و قدرت مند تر پیش میرود. چهارشنبه سوری  سیزده بدر،10 اردیبهشت؛ 25 خرداد یا 18 تیر سال دیگردر راهند. این روزهای تاریخی که بخشی از هویت فرهنگی ما را تشکیل میدهند، در عین حال روزهایی مهم برای آزادی ما از یوغ هر گونه استبداد و فرصت هایی تاریخی برای ایرانی دیگر خواهند بود.

فضاهای عمومی: دانشگاهها، دبیرستانها،  بازار ادارات و کارخانجات  با گسترش اعتراضات به اشکال متنوع و اعتصابات در کنترل جنبش قرار خواهند گرفت. هسته های مقاومت مدنی محله ها را در اختیار خواهند گرفت و تمامی مراکز سرکوب را شناسایی خواهند نمود. مردم هر بار منسجم تر و با قدرت تر در اعتراضات شرکت خواهند کرد. سندهای جنایات هر روز بیشتر  بطور وسیع در تمامی نقاط ایران بخش خواهد شد. روز به روز صفوف ملت قدرتمندتر خواهد شد. روز بروز از شمار کسانی که خواهان ادامه جنایت در برابر جنبش بر حق آزادی خواهی هستند کاسته خواهد شد.

در این میان زمزمه های سازش سران اصلاح طلب حکومتی نباید موجب نگرانی جنبش باشد.  چرا که این جنبش آزادی خواهی نیست که به این افراد احتیاج دارد. در واقع قدرت جنبش آزادی خواهی محافظ این افراد در برابر وحشیگری های احتمالی بخش طالبانی نظام است.  سران این نظام در عرض سی سال گذشته بوضوح نشان داده اند که برای منافع خود از سر فرزندان خود نیز نمیگذرند. اما لازم است سران اصلاح طلب این اعدام ها را با تمام قوا محکوم کنند. این قدم کوچک اما مهمی در نشان دادن همراهی آنان با جنبش در این مرحله از مبارزات  بر علیه طالبان ایران است.

اما در مورد اعدام ها و ضد حمله  به برنامه های رژیم برای محدود کردن اعتراضات در 22 بهمن:

راه حل مهم  گسترش وسیع و غیر متمرکز اعتراضات از امروز است. اگر بتوان قوای سرکوب را با اعتراضات پراکنده  ولی گسترده  از این هفته مشغول نگاه داشت، توانایی رژیم برای متمرکز کردن نیرو و برنامه ریزی برای 22 بهمن کاهش پیدا میکند. از طرف دیگر رژیم متوجه خواهد شد که قتل قطره چکانی مبارزین در زندانها برایش نه تنها بدون هزینه نخواهد بود، بلکه هزینه ای  بمراتب سنگین تر و مستقیم تر از آنچه که تخمین زده بود خواهد داشت.

هر روز ادامه حیات این نظام جنایتکار بمعنی تداوم اعدام و شکنجه فرزندان این سرزمین و نفی ابتدایی ترین حقوق انسانی ماست.

با شفاف شدن خواسته ها و سازماندهی موثر، نظام جهل و جنایت بزیر کشیده خواهد شد.

به امید هر چه زودتر رسیدن بهار آزادی و استقرار جمهوری ایران بر اساس موازین مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر .

یاد تمامی جانباختگان آزادی خواهی زنده و راهشان استوار باد.

Read Full Post »

در حمایت از بیانیه  » راه حل پنچ ماده ای ما زنان برای برون رفت از «بحران» «

متن بیانیه:

آقایان موسوی و کروبی هر کدام در طی روزهای اخیر بیانیه های منتشر کردند که راه حلهای خود را در ۵ ماده برای برون رفت از «بحران» بیان کردند. این راه حل ها با استقبال پنج «روشنفکر دینی» در خارج از کشور روبه رو شد: آقایان گنجی، سروش، کدیور، مهاجرانی و بازرگان که به قول خودشان «اتاق فکر» و یا «دولت در تبعید» را پایه ریزی کرده اند. در این بین آنچه کمتر مطرح است، موضع گیری کسانی است که نه خواهان تغییر رییس جمهور و جا به جایی این فرد و آن فرد یا محدود شدن «اختیارات رهبری» هستند بلکه از تغییراتی زیربنایی و ساختاری سخن می گویند. یکی از این گروه های اجتماعی، ما زنان هستیم که خواسته هایمان و حضورمان همانگونه که انتظار می رفت در هیچیک از این بیانیه ها ملاحظه نشده است. انتظار دیگری هم نبود زیرا در هیچیک از بیانیه ها و اعلام مواضع آقایان، از فردای انتخابات به این سو، یعنی از زمانی که مساله جذب آرا منتفی شده بود، به خواسته های زنان توجهی نشده است. ما بر این باوریم که مسائل زنان، بخش عمده ای از «بحران» جاری است و بدون دیدن و ارائه راهکار برای حل آن، هیچ راه حلی پاسخگو نخواهد بود. پس لازم است که کوتاه و مختصر و برای حل مسائل زنان، ما نیز بیانیه خود را آن هم در ۵ ماده به اطلاع عموم برسانیم. ما ضمن تاکید بر خواسته های عمومی «آزادی اندیشه، بیان، تشکل و اجتماعات»، » لغو مجازات اعدام و شکنجه» و » آزادی بی قید و شرط و فوری کلیه زندانیان سیاسی «، مهمترین خواسته هایمان را به طور خلاصه و بدون ترتیب اولویت ها به شرح زیر اعلام می کنیم:

1. لغو کلیه قوانین تبعیض آمیز و ضد زن موجود از جمله: قوانین مربوط به ازدواج، طلاق، چند همسری، حضانت، ارث، شهادت و…
2. به رسمیت شناخته شدن حق زن بر بدن و ذهن خویش؛ شامل لغو حجاب اجباری و برقراری آزادی پوشش، آزادی انتخاب همسر و آزادی انتخاب گرایش جنسی
3. رفع خشونت علیه زنان در کلیه عرصه های خصوصی و اجتماعی و جرم شناختن آزار جنسی دختران، قتل و خشونت «ناموسی»
4. جدایی دین از دولت

5. محاکمه کلیه دست اندرکاران، عاملان و آمران جنایات سه دهه گذشته.

شاید بتوان گفت که بیانیه فوق کوتاهترین و درعین حال شفاف ترین اعلامیه ای است که در رابطه با یکی از مهمترین و ریشه ای ترین دلایل اوج گیری  جنبش آزادی خواهی نوشته شده است.

از مهمترین خصوصیات نظام «جمهوری» اسلامی  نقض مکرر آزادی های فردی و حقوق اجتماعی ما و  تلاش این نظام برای  تحمیل ایده های تمامیت خواهانه اسلام سیاسی و  قوانین فقهی بوده است.

در این مسیر نقض ابتدایی ترین حقوق فردی  و مدنی  زنان کشورمان همیشه نقشی محوری و سمبلیک داشته. در مقاله « این حکومت زن ستیز»(1) بیشتر به این موضوع پرداخته ام.

بدیهی است که یکی از پایه ای ترین خواسته های جنبش آزادی خواهی نیز مبارزه و تلاش برای باز پس گرفتن حقوق انسانی  و  رفع کلیه قوانین تبعیض آمیز و ضد زن باشد.

اما رفع این تبعیضات در چهارچوب قانون اساسی نظام ولایت فقیه امکان پذیر نیست.

تاکید بر «ظرفیت های مثبت قانون اساسی «جمهوری اسلامی» عوام فریبی بیش نیست. چرا  که علیرغم «ظرفیت های مثبت»، ساختار کلیدی آن طوری تنظیم شده تا قدرت اصلی را در اختیار روحانیت و طرفداران حکومت دینی قرار دهد. تجربه 8 سال ریاست جمهوری محمد خاتمی شاهد خوبی بر این ادعاست. در دوره اول ریاست جمهوری ایشان و با وجود حمایت گسترده مردمی و داشتن اکثریت در مجلس اسلامی.  نمایتدگان اصلاح طلب قادر نشدند حتی یک لایحه را در برابر خواست شورای نگهبان و شورای تشخیص مصلحت نظام  تبدیل به قانون نمایند.  کافیست نگاهی بر نتیجه لایحه » اصلاح قانون انتخابات یا لایحه «نظارت بر مطبوعات» داشته باشیم. در پایان،  سال 84 نیز وزارت کشور دولت اصلاحات با تایید انتخابات تقلبی  بدون کمترین اعتراض باعث ریاست «جمهوری» احمدی نژاد  برای  4 سال بعد گشت.

در خرداد ماه 88 قرار بود این سناریو  تکرار شود. اگرچه تقلب مجدد اینبار زمینه ساز جرقه ای برای یک جنبش گسترده مردمی شد. اما  ریشه های اصلی این جنبش را میباید در 30 سال حاکمیت اخنتاق  و نفی ابتدایی ترین حقوق فردی و مدنی ایرانیان جستجو کرد. آمادگی برای شروع جنبش وجود داشت. رژیم با آگاهی از عمکرد خود و نارضایتی مردم خود را برای اعتراضات مردمی از مدتها قبل آماده کرده بود. » طرح ارتقای امنیت اجتماعی»(2) و مانورهای اقتدار در سال 87  که در آن هزاران  نیروی یگان ویژه از زمین و آسمان  در پایتخت و برخی شهرها به قدرت نمایی پرداختند نه برای مبارزه  با دشمن خارجی بلکه برای سرکوب قیام های مردمی برنامه ریزی شده بود. طرح بحث «انقلاب مخملی» از طرف نظام اسلامی نیز از چند سال پیش با آگاهی سازمانهای اطلاعاتی رژیم از زمینه های قوی برای اعتراضات مدنی از جمله اعتصاب رانندگان شرکت واحد، اعتصاب معلمان، رشد جنبش دانشجویی، شروع کمپین یک میلیون امضا و اعتصابات  پراکنده ولی متعدد کارگری در اعتراص به مشکلات معیشتی بود.

تقلب آشکار در «انتخابات» و سرکوب  مردم معترض، جرقه ای بود که این زمینه را تبدیل به جنبشی  گسترده نمود. اتفاقی که با توجه به شرایط بحران اجتماعی و اقتصادی و تضاد عمیق حاکمان با منافع مردم دیر یا زود محتمل بود.

جنبش آزادی خواهی بخاطر داشتن خواسته هایی مهم، انسانی و دمکراتیک و آگاهی اقشار وسیعی از مردم کشور ما روز به روز قدرتمند تر میگردد. اهداف جبش روز به روز روشن تر میگردد.  فعالین مدنی؛ دانشجویان آگاه  باتلاش برای سازماندهی گسترده مردمی و ایجاد هسته های مقاومت مدنی در دانشگاهها، محلات، کارخانه ها؛ ادارات و مدارس، با  تلاش برای گسترش  اشکال متنوع  و موثر مبارزه از جمله برنامه ریزی برای اعتصابات، خود را برای بزیر کشیدن نظام جهل و جنایت و دوران گذار بسوی استقرار حاکمیت ملی و دمکراتیک و بر قراری جمهوری ایران آماده میکنند. تنها ضامن موفقیت ما در بزیر کشیدن این نظام و استقرار فرهنگ دمکراتیک قدرت سازماندهی شده جنبش کنونی است.

خواست استقرار جمهوری ایران بر مبنای اصول مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر، انتخابی بودن تمام سران اصلی دولت و عدم  دخالت مذهب در امر حکومت  هر روز قوی تر گشته و میتواند بزدوی تبدیل به هدف استراتژیک  و محوری جنبش آزادی خواهی گردد (3). خواست ادامه حکومت دینی با هر اسم  و هر خصوصیتی در تضاد پایه ای با خواست  تحول دمکراتیک در کشورمان است.

در این شرایط  باید هشیار بود که تفرقه در جنبش اعتراصی باعث تثبیت جناح طالبانی نگردیده. از طرف دیگر باید مراقب کسانی بود که هدفشان استفاده از کارت جنبش برای بازگشت به قدرت و حفظ ساختار نظام استبداد مذهبی  با حداقل تغییرات  است. برای نیل به این هدف میباید بر اصول و موازین دمکراتیک تاکید نمود و خصوصیات فرهنگ استبدادی در افکار، گقتار و کردار جمعی را  باز شناخت. بیانیه فوق قدمی مهم در این راه برداشته است.

این بیانیه، با تاکید بر مهمترین خواسته های جنبش زنان  و در واقع به طرح  پایه ای ترین خواسته های جنبش آزادی خواهی  پرداخته.  جا دارد که ایرانیان دمکرات و آزادی خواه با تمام توان از این بیانیه حمایت نمایند.

در عین حال بنظر میرسد که اصول مندرج در این بیانیه  و  تاکید بر “آزادی اندیشه، بیان، تشکل و اجتماعات”، ” لغو مجازات اعدام و شکنجه” و ” آزادی بی قید و شرط و فوری کلیه زندانیان سیاسی میتواند مبنای مناسبی برای  اتحاد گسترده ایرانیان دمکرات و آزادی خواه با عقاید متنوع باشند. از این زاویه  به نویسندگان محترم این بیانیه پیشنهاد میکنم که به طرح نمادی ساده و مناسب  بپردازند،  نمایش این نماد( لوگو) در سایت های مختلف میتواند نشانی از همبستگی افراد و گروهها  با این خواسته ها  و قدمی در راه تشکیل جبهه متحد آزادی خواهی(4) باشد.

.

.

1. در برابر این حکومت زن ستیز: https://poyandeh.wordpress.com/2009/11/25/zan-2/

2. طرح ارتقای امنیت اجتماعی: http://iran-hra.blogfa.com/post-512.aspx

3. خواست های جمهوری خواهی: https://poyandeh.wordpress.com/2009/10/23/jomhori/

4. جبهه متحد آزادی خواهی: https://poyandeh.wordpress.com/ufli-m-2/

بیژن پوینده.

Read Full Post »

طالبان ایران بار دیگر در ادامه پروژه های ضد انسانی خود برای تشدید جو خفقان و «حفظ نظام» در تدارک پروژه بخش «اعترافات» از هموطنان بهایی، چند روزنامه نگار و فعال مدنی و معترضین به سرکوب های اخیر هستند. این در حالی که است که رژیم «جمهوری» اسلامی کوچکترین مسئولیتی در قبال  جنایات  مرتکب شده درششماه  گذشته را برعهده نمیگیرد. مجلس فرمایشی، مرتضوی را  ظاهرا بجرم تجاوز و جنایت در کهریزک محکوم میکند. اما فردای آنروز احمدی نژاد او را به ریاست سازمان مبارزه با مواد مخدر منصوب میکند!  صدا و سیما ی ولایت فقیه برای منحرف کردن افکار عمومی از جنایات نظام «مقدس» و تلاش برای جلو گیری از رشد اعتراضات مردمی مناظره سیاسی برگذار میکند ولی در همین فاصله صدها فعال دانشجویی دستگیر میشوند و باز یک جوان کرد، یک زندانی سیاسی دیگر بوسیله همفکران و همکاران مرتضوی، در قتل گاهی در کردستان اعدام میگردد.

اتهام جاسوسی و «ایجاد اغتشاش» به هموطنان بهایی به پوچی ادعای وابستگی جنبش آزادی خواهی و میلیونها ایرانی آزادی خواه به امریکا و انگلیس و اسراییل و  از جنس سناریوهای ساختگی در رابطه با قتل ندا است. طرح اتهامات جاسوسی به هموطنان بهایی که بیشتر از یکسال پیش دستگیر شده بودند و ارتباط دادن آن به اعتراضات مردمی در روز عاشورا  تنها از مغزهای معیوب و روانپریش شکنجه گرانی چون حسین شریعتمداری برمیاید.

اما در رابطه با این  موضوع لازم است به زمینه های فرهنگی و سیاسی که باعث اعدام هموطنان کرد ویا اعدام هموطنان بهایی و محکوم شدن آنان به زندان های طولانی مدت به واهی ترین بهانه ها  بپردازیم.  تاکید من در این نوشته بیان برخی زمینه های  فرهنگی مذهبی برای سرکوب هموطنان بهایی مان است.

غلبه فرهنگ استبدادی در کشور ما فقط در رابطه با دیکتاتوری سیاسی چهره وحشتناک خود را نشان نمیدهد. فرهنگ استبدادی، ظلم و زور گویی را در هر نوع رابطه قدرت و رابطه بین “ضعیف” و “قوی” نشان میدهد. از ظلم علیه  نیمی از جمعیت کشورمان،  زنان گرفته  تا انواع تجاوزات به حقوق فرهنگی و سیاسی هموطنان کرد و بلوچ  و  …. از ظلم علیه کارگران بدون اتحادیه و سندیکا گرفته تا کودکان بی سرپرست خیابانی،  تا سرکوب ابتدایی ترین حقوق انسانی اقلیت های دینی.

یکی از بزرگترین عوامل باز تولید فرهنگ استبدادی حاکمیت سیاسی است. بخصوص حاکمیتی مانند نظام ولایت فقیه که نقشی فعال و همه جانبه در بازتولید  فرهنگ استبدادی از طریق نظام آموزشی اش؛  تبلیغات گسترده رسانه ای  و انواع خرافه دارد.  این تبلیغات به درجات مختلف بر تفکرات و عقاید اقشار مختلف  در جامعه بطور مستقیم و غیر مستقیم تاثیر میگذارند و در مغز ما ریشه میدوانند.  یکی از خصوصیات این فرهنگ عدم تحمل  عقاید مخالف یا متفاوت است.  بقول زنده یاد مختاری  ما نمیتوانیم بدون مدارا  و درک حضور دیگری به آزادی و دمکراسی برسیم.

او میگوید:

مدارا با تمکین تفاوت دارد. مدارا  درک و به رسمیت شناختن حضور دیگری است. اما تمکین نوعی همکاری با دیگری است. تمکین حتی در معنای لغوی بیانگر قادر و مسلط گردانیدن کسی بر چیزی است.  مدارا که بنیاد فرهنگ دموکراسی است، بر این حقیقت استوار است که انسان ها در اساس با یکدیگر متفاوت هستند و این تفاوت باید به رسمیت شناخته شود. از سوی دیگر اما دولت های تمامیت گرا این تفاوت ها را به رسمیت نمی شناسند و از این طریق منافی تکثر و تفاوت انسان ها هستند.  بیگانه ستیزانی هستند که حضور دیگری را تنها به شرط تمکین و همکاری یا انفعال او می پذیرند. از این منظر مدارا یک مفهوم منفعل و یک طرفه نیست، بلکه فرایندی از تفکر انتقادی است. تفکر انتقادی در همه چیز شک می کند و خدا، پیغمبر و شاه و رهبر را به باد پرسش می گیرد. تفکر انتقادی بنیاد تجددگرایی (مدرنیته) است و شاید بتوان گفت با ایمانوئل کانت به جد در فلسفهء غرب آغاز می شود. نام سه کتاب مشهور کانت نیز هر سه با کلمهء «نقد « شروع می شود. به هر حال این نگاه انتقادی یک آموزهء مدرن است و مدارا فرایند چنین آموزه ای است. کسی که به خرد انتقادی معتقد است، باید تحمل شنیدن حرف مخالفش را هم داشته باشد. کانت می گفت «بکوش در بکارگیری فهم خویش». اساس این نگرش این ارزش است که هر انسان می تواند خودش فکر کند، تصمیم بگیرد و انتخاب کند. اما باید این حق را برای همه قائل باشد. کسی برده یا ارباب دیگری نیست. کسی بالا و کسی پایین نیست. همه برابرند. همه آزادند. مدارا یعنی این حقوق را برای همه به طور یکسان بپذیریم. خود را فراتر یا فروتر از دیگری نبینیم. اجازه ندهیم کسی به جای ما فکر کند یا تصمیم بگیرد. عادل باشیم. نظر خودمان را به دیگران تحمیل نکنیم. (1)

چنین تفکری از اساس با خصایص فکری و «اندیشه های امام راحل» منافات دارد. یکی از این خصوصیات تمامیت خواهی محض است.  این خصیصه در اول انقلاب خود را بصورت اخراج و سرکوب تمامی همراهان انقلاب از جبهه ملی گرفته تا سازماتهای چپ گرا نشان داد. بعد نوبت «انقلاب فرهنگی» شد و دانشگاهها برای «پاک سازی» بمدت دو سال تعطیل گردیدند. سپس گروه گروه، افراد و جریانهای مختلف از حاکمیت اخراج شدند. بطوری که بعد از سی سال، اصول گرایی که خود برای هشت سال نخست وزیر همین نظام بوده، ملقب به عامل امریکا و اسراییل میگردد.

تفکری که پایه گذار حکومت اسلامی و نظام ولایت فقیه شد ولی به اجبار و بخاطر شرایط، نام

سراپا متناقض «جمهوری» اسلامی برخود نهاد دارای چند خصوصیت محوری دیگر نیزهست. یکی از این خصوصیات . ضدیت بیمارگونه بنیادگرایان اسلامی با هموطنان بهایی است.  شاید دلیل تاریخی این ضدیت، اندیشه های اصلاح طلبانه  و نقد منتقدانه به بعضی آموزه های سنتی اسلامی در آیین بهایی،  قبل از انقلاب مشروطیت بود که باعث گردید، بنیاد گرایان اسلامی و سنت گرایان که اساسا با هر ایده تغییر و به چالش کشیده شدن عقاید خود مخالف بوده و هستند  با این آیین مذهبی از در دشمنی در آیند.  ارتجاع دینی و بخش عمده روحانیت که تشکیل دهنده  یکی از دو پایه اصلی فرهنگ استبدادی (روحانیت و سلطنت) در ایران بوده و هستند یکی از مهمترین عوامل به شکست کشاندن یا محدود کردن دستاوردهای جنبش های ملی و مدنی در 150 سال اخیر بوده اند. از اخوند مجلسی گرفته تا میرزا آغاسی. از شیخ فصل الله  نوری گرفته تا کاشانی. و بالاخره بزگترین قاتل آزادی خواهان در تاریخ معاصر ایران. «امام» راحل.

قصد من در این نوشته دفاع از عقاید دینی هموطنان بهایی نیست. هدف  دفاع از حق آزادی عقیده و آزادی مذهب است که در حکومت دینی با انواع توجیهات شرعی و تبعیضات قانونی پایمال میگردد.  قوانین حکومت دینی  و فقر فرهنگی  موجب سرکوب  و نفی ابتدایی ترین حقوق انسانی هموطنان بهایی در سی سال گذشته گردیده. از جمله اعدام صدها هموطن بهایی ، غارت اموال آنها

و زندانی کردن فعالین مدنی بهایی بجرم تبلیغ دین شان. از نظر قانونی هموطنان بهایی، بزگترین اقلیت مذهبی، در ایران حق استخدام در ادارات دولتی، حق پروانه کسب برای ایجاد آموزشگاه و حق رفتن به دانشگاه را ندارند. آنها بطور مکرر مورد تعرض و تحقیر چماقدران و سرکوب گران قرار میگیرند. تجربه تلخ هموطنان بهایی ما در سی سال گذشته دلیل دیگری بر این ادعاست که حکومت بر مبنای فرامین دینی بطور اجتناب ناپذیری غیر دمکراتیک می شود.(2)

یک هدف جنبش آزادی خواهی. مبنا قرار دادن اعلامیه جهانی حقوق بشر بعنوان معیار های حاکم بر حقوق شهروندی است و نه ملاحضات عقیدتی خاص یا مذهبی خاص.  ایرانیان دمکرات و آزادی خواه از حقوق هموطنان خود مستقل از قومیت، عقیده مذهبی یا سیاسی دفاع مینمایند .

باید به ۳۰ سال محرومیت پایان داد. این بزرگترین سرشکستگی برای ایران است که بزرگترین اقلیت مذهبی در آن از کوچکترین حقوق اجتماعی برخوردار نباشند. این توهین به فرهنگ چند هزارساله ماست. جوانان بهایی باید بتوانند در کنار سایر جوانان ایران به دانشگاه بروند. مردان و زنان بهائی باید اجازه اشتغال داشته باشند و بتوانند دوشادوش برادران و خوهرانشان آینده ایران را بسازند.

تصور کنید درجه گستاخی نظام «مقدس» را که   بجای لغو این محدودیت های ضد انسانی در این شرایط برای زهر چشم گرفتن از جنبش آزادی خواهی به اعدام مظلومترین هموطنانمان در کردستان و متهم و زندانی کردن اعضا  مظلوم ترین اقلیت دینی در کشورمان میپردازند!

یک وظیفه آشکار هر سیاست مدار مدعی رهبری جنبش آزادی خواهی محکوم نمودن تجاوزات روزمره به ابتدایی ترین حقوق انسانی هموطنانی است که بخاطر تبعیضات دینی و ملی گرایی افراطی  تحت ستم مضاعف قرار دارند. براستی دلیل سکوت «رهبران» سیاسی در مورد ممنوع تحصیل بودن فرزندان بزرگترین اقلیت دینی در کشورمان بخاطر اعتقاد دینی پدران و مادرانشان چیست؟
چرا این «رهبران» در برابر سیاست های وحشیانه طالبان ایران در 30 ساله گذشته سکوت کرده اند؟

در نظام جمهوری ایران. ایرانی که خواهیم ساخت؛ وظیفه دولت انتخاب و دفاع از یک مذهب خاص و یا رسمی یا غیر رسمی اعلام نمودن مذاهب نیست.  وظیفه دولت دفاع از حقوق ملت از جمله دفاع از آزادی بیان، آزادی عقیده؛ آزادی دین و آزادی اجتماعات و احزاب  است.

هر ایرانی دمکرات و آزادی خواهی از حقوق تضییع شده هموطنانش دفاع میکند. حالا چه حقوق اقلیت دینی باشد، چه حقوق خواهر،همسر ،دختر و یا مادر برای آزادی پوشش و برابری حقوقی و چه حقوق هموطن کرد و آذری و بلوچ و فارس و مازندانی و گیلانی و… تک تک انسانهایی که در این سرزمین زندگی میکنند.
هر چقدر که ارتجاع دینی و شوونیسم ناسیونالیستی حقوق گروهی از هموطنان ما را نفی نماید، بیشتر باید بر علیه آن تبعیض مبارزه کرد. در غیر اینصورت تمامی حرفهای زیبا در باره حقوق ملت در حد شعار باقی خواهد ماند.

هموطنان عزیز مظلوم و درد کشیده بهایی:  به امید روزی که در ایرانی آزاد و دمکراتیک تلافی این همه زورگویی و اجحافی که به شما عزیزان شد را در بیاوریم.

به امید تلاش روزافزون ما برای ساختن ایرانی آزاد و دمکراتیک.  ایرانی آباد و آزاد برای همه ایرانیان.

1. محمد مختاری و فرهنگ استبداد ی به مناسبت نهمین سالگرد قتل های زنجیره ای

2. آیا تحول دمکراتیک در چهارچوب نظام ” جمهوری” اسلامی امکان پذیر است

بیژن پوینده

16 ژانویه 2010


Read Full Post »

خطراعدام فرزاد کمانگر و حبیب لطیفی بسیار زیاد است.  به یاری آنها بشتابیم.

نظام قرون وسطایی ولایت فقیه بطور دائم حکم قتل صادر میکند و ایرانیان را به قتل میرساند. گاه  بخاطر بزه کاری؛ گاه اعدام  آزادی خواهان و معترضین به سیاست های سرکوب.  گاه  معترضین گمنام به سرکوب حقوق  اجتماعی را تحت عنوان قاچاقچی و «ارازل و اوباشَ» به قتل میرساند.  گاه  نویسندگان و فعالین سیاسی را بدون قبول مسئولیت و بوسیله تیم های ترور به قتل میرساند. گاه زندانیان سیاسی را بدون داشتن حکم اعدام تحت عنوان “خودکشی” یه قتل میرساند.  این سیاست تازه ای در این نظام نیست. در واقع آمار قتل ها و اعدام های سیاسی در دهه اول قدرت گیری اسلام سیاسی در ایران  بسیار بیشتر از آمار اعدام ها ی نظام اسلامی در دو دهه بعد آن است.  فریب بازی های سران نظام را  نخوریم, در حالی که مرتضوی ظاهرا  بجرم جنایات در مجلس نظام محکوم میشود و خاتمی نگران حفظ نظام است، رژیم جهل  و جنایت  هر روز دست به جنایات تازه ای میزند. فعالین سیاسی را دستگیر و شکنجه میکند، دانشجویان را بوسیله چاقو کشان اوباش به قتل میرساند. مادران عزادار را در مرکز پایتخت مورد ضزب و شتم قرار میدهد…  جالب اینجاست که عده ای از سران این نظام که سالها در برابر انواع جنایات سکوت کرده و یا خود در آن  جنایات شریک بوده اند؛ اخیرا و با اوج گیری جنبش آزادی خواهی ادعای مخالفت با خشونت طلبی دارند.

طبق گزازشات رسیده از كميته بين المللى عليه اعدام :

خطر اجراى فورى احكام اعدام عليه فرازد كمانگر و حبيب لطيفى بسيار زياد است. جمهورى اسلامى ايران بعد از اعدام جنايتكارانه فصيح ياسمني٬ احسان فتاحيان و اعدام شش نفر در اصفهان در هفته گذشته٬ بعد از اعدام دو محكوم به اعدام سيرجانى و همچنين بعد از قتل مرموز يك فعال سياسى در زندان اروميه به اسم زهرا جعفري٬  اين بار قصد اجراى حكم اعدام دو زندانى سياسى معروف در ايران را دارد. فرازد كمانگر معلم محبوبى است كه چند سال است اسير حكومت اسلامى است و حكم اعدام او مدتهاست كه اعلام شده است. فرزاد كمانگر از زندان چندين نامه ارسال كرده وشجاعت او تحسين بسيارى در ايران و در دنيا بر انگيخته است. او يك فعال سياسى سرشناس است كه عليه حكم اعدام وى در دنيا و در ايران اعتراضات گسترده اى انجام گرفته است. حبيب لطيفى دانشجوى فعالى است كه به دليل فعاليتهاى سياسى دستگير و به اعدام محكوم شده است. و بر عليه حكم اعدام وى ٬ اعتراضات بسيارى تا كنون انجام گرفته است. طبق اخبار رسیده رئيس اجراى احكام زندان سنندج به حبيب لطيفى گفته است٬ هيچ ضمانتى براى جلوگيرى از اجراى حكم اعدام وى وجود ندارد و در حقيقت از اين طريق به او ابلاغ كرده اند كه بزودى حكم وى اجرا ميشود. طبق خبر٬ فرازد كمانگر نيز در خطر اجراى حكم اعدام است و نگرانى در مورد اجراى فورى اين احكام جدى است. مردم آزاده٬ معترضين به اعدام! براى اعتراض به اين موج جديد جنايات » جمهورى» اسلامي٬ در اعتراض به اعدام فعالين سياسى و در اعتراض به قتل عمد دولتى در زندانهاى حكومت اسلامي٬ بايد متحدانه به پا خيزيم. كميته بين المللى عليه اعدام از همه سازمانها٬ احزاب و نهادهاى مدافع حقوق انسانى دعوت ميكند كه منتظر هيچ چيز نباشند.

در خارج از ایران در هرجايى كه امكانش را دارید٬ ميتينگ٬ تظاهرات و تحصن سازمان دهید. براى دولتهاى اروپايى و نهادهاى بين المللى فورا نامه اعتراضى ارسال كنيد و با صداى بلند اعلام كنيد كه نخواهيم گذاشت فرزاد كمانگر و حبيب لطيفى را اعدام كنند.

در ایران نیز تشکلات دانشجویی در دانشگاهها و هسته های مقاومت محلات میتوانند  با تمام قوا در مورد این خواسته های جنایت کارانه رژیم  آطلاع رسانی کنند.

آقایان موسوی،  کروبی و خاتمی که  خواستار  «مسئولیت پذیری مستقیم دولت در مقابل ملت» و  « پرهيز از خشونت» بوده  و از اکنون خواستار » بخشش ظالمان بوسیله مردم» هستند، بی مناسبت نیست که این اعدام ها را  محکوم نمایند.  حداقل، خواست توقف همه اعدام های سیاسی  میتواند و باید  بخشی از خواسته های امروزی این آقایان برای مذاکرات ایشان با جناح دیگر نظام باشد!

برای احترام به اصل برابر بودن ارزش جان  تمام ایرانیان مستقل ازهر عقیده سیاسی، برای نشان دادن حساسیت به  ستم  مضاعفی که به هموطنان کرد روا  داشته شده، برای  دفاع از حقوق انسانی هموطنان  کرد، به آقایان پیشنهاد میشود که در این موارد همانقدر پیگیری و حساسیت نشان دهند که در باره دستگیری و تعرض به دیگر هموطنانمان ابراز میدارند.

بیاد داشته  باشیم که یک هدف طالبان ایران از این اعدام ها محک زدن واکنش جنبش مردم به این اعدام ها و برنامه ریزی برای سرکوب های گسترده تر است. با محکوم نمودن  این اعدام ها و واکنش قدرتمند جنبش به این رفتار وحشیانه نظام ولایت فقیه نشان دهیم که هر حکم اعدام و هر جنایت آنان علیه مردم  ما هر روز هزینه سنگین تری برایشان خواهد داشت.

«جمهورى» اسلامى ايران در حال سقوط و فرو پاشى است و اين تقلاها ٬ آخرين دست و پا زدنهاى اين رژيم ضد انسانى است. حكومت جنايتكاران در ضعيف ترين موقعيت خود است. بايد به او امان ندهيم كه جان عزيزان ما را بگيرد. همه جا اعلام تظاهرات و تحصن و اعتراض ميكنيم و اعلام ميكنيم كه نميگذاريم فرزاد و حبيب را از ما بگيرند. متحدانه و در همه جا عليه اعدامها به ميدان بيائيد!

Read Full Post »

تویی که این جوان رو به قتل رسوندی. واقعا برات چه فرقی میکرد که بجای سرش به پاش تیر میزدی؟ یا اینکه اصلا تیر نمیزدی. فکر کن با کشتن این جوان بیگناه، اگه حتی یک ذره وجدان داشته باشی، تا ابد برای خودت عذاب وجدان خریدی. بجز عزادار کردن خانواده ای برای یک عمر واقعا چه چیز دیگری بدست آورده ای؟ یک حقوق ماهیانه یا یک پاداش که بخون یک بیگناه آغشته است.
مزدور فکر کن. اسمت که فردا رو شد. چطور میتوانی به چشم پدر مادر، همسر و فرزندت و همسایه هات نگاه کنی؟ در کدام محله میتوانی زندگی کنی؟ برای قتل چه مجازاتی رو باید تحمل کنی. همکاران تو هم خوب فکر کنند. دفعه بعد که خواستید مرتکب قتل عمد بشوید. برای چه؟
به چه قیمتی؟ سران نظام شما پولها رو خارج کردند. اونها دستور قصابی میدهند. شماها مرتکب قتل نشوید.
خوب فکر کن.

Read Full Post »

Older Posts »