کودتا و دمکراسی
در رابطه با کودتای نظامی در ترکیه، اینکه دست اندرکاران این کودتای احمقانه چه کسانی بودند هنوز برای من مشخص نیست. موضوع این نوشته نگاه به مقوله کودتا و دمکراسی است
کاملا مخالف اسلامیست ها و کسانی مانند ادوغان هستم. «مردم سالاری دینی» هم مانند «حقوق بشر اسلامی» اساسا کاربردی عوام فریبانه دارد. دمکراسی و حکومت مذهبی اساسا در تناقض با هم قرار دارند. اما استفاده از کودتای نظامی برای استقرار دمکراسی! هم از آن ادعاهاست. گروهی که ظاهرا مدافع آزادی و حقوق بشر و …هستند از «کودتا» (از جانب هر کسی) بعنوان ابزاری برای استقرار دمکراسی حرف میزنند. اگر گمان شود که در مقابله با اسلام سیاسی با کودتای نظامی میتوان دمکراسی را حفظ کرد، آنوقت شاید مشکل سر تعریف دمکراسی واقعی باشد. بدست آوردن و حفظ دمکراسی یک فرایند است. مهمترین ابزارهای رسیدن به دمکراسی و حفظ آن، گسترش آزادی بیان و فکر، آزادی احزاب و تشکلهای متنوع و مستقل مدنی است. با رشد و نهادینه شدن این ابزارهای دمکراسی، آگاهی های سیاسی و اجتماعی و آشنایی با حقوق و مسولیت های شهروندی در ابعاد گسترده شکل میگیرد. تنها ضامن حفظ و گسترش آزادی و دمکراسی نیز وجود نهادهای متنوع مدنی، وجود رسانه های متنوع و مستقل از کانونهای قدرت تمامیت خواه،انحصارطلب و غیر دمکراتیک) است. یک جامعه دمکراتیک برای نقد و بررسی مشکلات اجتماعی، یافتن راهکارهای های عقلانی و انسانی، برای پاسخگوکردن مسئولین و برکناری آنان در صورت عدم لیاقت و شایستگی، از خرد جمعی با استفاده ازمکانیزم های دمکراتیک بهره میگیرد. دمکراسی فرایند شرکت آگاهانه بخش قابل ملاخظه ای از شهروندان آگاه و مسئول برای حق تعیین سرنوشت خود، ساختن زندگی بهترو پاسخکویی به مشکلات با آتکا به آزادی و اگاهی و شعور جمعی و کنترل قدرتهای تمامیت خواه، غیرپاسخگو و سلطه طلب است. این فرایند با کودتای نظامی که نتیحه اش بقدرت رسیدن یک نیروی نظامی غیر پاسخگو با اعمال زور و تعطیلی رسانه ها و احزاب متنوع و مخالف همراه است، در اساس در تضاد است. این ادعا نیز که نیروهای کودتاگر با «نیت خوب» میتوانند زمینه برای دمکراسی در آینده فراهم کنند نیز افتادن در یک دور باطل است.چرا که حاصل یک کودتای نظامی همیشه بدون استثنا یک حکومت غیرشفاف و دیکتاتوری خواهد بود. حکومتی که خود سدی در برابر دمکراسی و آزادی خواهی میشود. میتوان دهها مثال آورد که دمکراسی و یا زمینه ایجاد دمکراسی با کودتا نابود شده. اما مثالی نداریم که حکومت های کودتاگر با میل خود و بدون تلاش های مردم باعث تحول دمکراتیک در کشوری شده باشند. مبارزه با عقب ماندگیهای فرهنگی، انواع تبعیضات ناعادلانه و غیر انسانی و استبدادزدگی ( درانواع متنوعش)، کاری زمان بر و حاصل تلاشهای جمعی انسانها و نیروهای پیشرو و آزادی خواه جامعه است اینکار در اساس با کشت و کشتار و زور اسلحه و حکومت چکمه پوشان در تناقض است.
نکته هایی قابل تامل
نکاتی قابل تعمل